در کشور ما نیز با توجه به مشابهتهای جغرافیایی، فرهنگی و مذهبی با این کشورها، صاحبنظران مختلف تفسیرهایی را ارائه دادهاند. در این بین، علیرضا سلیمی، نماینده محلات و دلیجان در مجلس شورای اسلامی، معتقد است این رخدادها با تأسی از انقلاب اسلامی در کشور ما و با انگیزه اسلامخواهی صورت گرفته و خواست مردم این منطقه، آن چیزی نخواهد بود که غرب بهدنبال آن است.
دبیر اول کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس طی گفتوگو هفتهنامه «وقایع استان» مرکزی ، اظهار داشت که درباره وضعیت علوم انسانی در دانشگاهها بر این باور است که فرآورده این علوم در شرایط کنونی، یک انسان لیبرال و غربی است که نظام ما آن را برنمیتابد و لازم است بازنگری جدی در این علوم صورت گیرد تا «خواسته بحق رهبر انقلاب» برآورده شود:
آقای سلیمی، اتفاقات اخیر مصر، تونس و سایر کشورهای شمال آفریقا را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحولاتی که این روزها در شمال آفریقا رخ میدهد، نشانگر بیداری اسلامی در منطقه است. موج بیداری اسلامی به تأسی از انقلاب اسلامی ایران سراسر منطقه را فراگرفته است. این موج رو به تزاید است و تحولات آتی منطقه، آن چیزی نخواهد بود که مدنظر نظام سلطه است.
به نظر شما این اتفاقات، در نظام بینالمللی چه معنایی به همراه دارد؟
این رخدادها از یک سو نشانگر آن است که تلاشهای مکرر سلطهگران برای تأثیرگذاری بر افکار مردم منطقه و القای ایدئولوژی لیبرالیسم، موفق نبوده است. این تحولات همچنین نشانگر سست بودن پایههای حکومت دیکتاتورهای دست نشانده است. اگر بنیانهای حکومتی دیکتاتورهای منطقه، دچار ضعف مفرط نبود، امروز با موج فزآینده مخالفتها و شورشهای مردمی مواجه نمیشدند. مسئله دیگر، بیوفایی نظام استکبار به مهرههای منصوب از سوی خودش است. همین روزها دیدیم که ابتدا آمریکاییها چگونه از مبارک حمایت کردند و بعد که دیدند نمیتوانند او را حفظ کنند، چگونه اوباما با بیتفاوتی و حتی بیحرمتی نسبت به او صحبت کرد و خواستار انتقال قدرت شد. این درس عبرتی برای این دیکتاتورهاست تا بدانند تکیهگاهشان پوشالی است و این قدرت مردم است که قدرت ماندگار و همیشه تأثیرگذار در سرنوشت ایشان است.
مشابهت اتفاقات اخیر مصر و تونس با انقلاب اسلامی ایران تا چه حد است؟
امروز خواسته مردم منطقه، اسلام است. مردم به مبارک و صدام و سایر دیکتاتورهای منطقه نه و به اسلام آری میگویند. این نمازهای جماعتی که این روزها در این کشورها برگزار میشود، نشانگر رجعت دوباره به دین اسلام است که این موج اسلام خواهی، آرام آرام نه تنها سراسر منطقه، که سراسر جهان را در بر میگیرد و این نوید را به ما میدهد که آینده جهان، از آن اسلام عزیز است.
به نظر شما، غرب از این پس در قبال این اتفاقات، چه موضعی را در پیش خواهد گرفت؟
آمریکاییها و همپیمانانشان در قبال این قبیل نهضتها و انقلابها، خود را شکست خورده میبینند و امروز با یک ترفند پیچیده، به دنبال تصاحب این انقلابها هستند و میخواهند با جابهجایی مهرههای خود، زمام امور را دوباره به دست بگیرند که هشیاری امتهای مسلمان، میتواند از این اتفاق جلوگیری کند. علاوه بر این، قرن آینده، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران است. امام راحل سالها پیش این مسئله را پیشگویی کردند و طلایه این وعده الهی امام(ره) را که از آیات قرآن برگرفته شده، داریم مشاهده میکنیم. به قولی میتوان گفت «باش تا صبح دولتت بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است».
با توجه به عضویت شما در کمیسیون آموزش و تحقیقات، وضعیت فعلی علوم انسانی در کشور را چگونه میبینید؟
ما در عرصه علوم انسانی بعد از انقلاب، اقدام خاصی انجام ندادهایم. البته کارهایی صورت گرفته، اما به نظر میرسد هنوز راهی طولانی در پیش داریم. زیرا فرآورده آن علوم انسانی که امروزه در دانشگاهها تدریس میشود، انسانی با ایدئولوژیهای غربی است و مبتنی بر رویکرد انقلاب اسلامی نیست. به همین جهت ما باید با تحول جدی در علوم انسانی و به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری، با بومیسازی این علوم، تکلیف خود را با آن مشخص کنیم.
آیا این به معنای حذف علوم انسانی است؟
خیر. زیرا علوم انسانی مبانی زندگی را تحکیم میکند، مسیر حرکت برای رسیدن به غایات را برای ما مشخص میکند و اهداف زندگی را معلوم میکند و این تنها قدرت علوم انسانی است که در این عرصهها، تکلیف ما را مشخص کند. اما از آنجا که علوم انسانی رایج در دانشگاههای ما در این سه عرصه، به نحوی نیست که نظام ما آن را بربتابد، نیازمند تحول هستیم و این تحول، یک اقدام مقطعی و عاجل نیست، زیرا غنای یک تمدن و تمدنسازی یک کار طولانی و پیچیده و زمانبر و هزینه بر است و نیروی انسانی بسیاری را میطلبد. ما باید سالها در این زمینه تلاش کنیم و از اقدامات شتابزده و انتظار ساماندهی به این عرصه در عرض این سه سال دست برداریم.
نقص اصلی این علوم در کشور ما به نظر شما چیست؟
ما در عرصه علوم انسانی هم در زمینه تولید محتوا عقب هستیم و هنوز هم نتوانستهایم در ایجاد انگیزه و درک ضرورت و بایستگی این اقدام، جامعه و اذهان دانشپژوهان و استادان را اشباع کنیم. دانشمندان ما در گذشته بهرغم امکانات اندک، به دلیل انگیزه فوقالعاده دستاوردهای بسیار عظیمی را به جامعه بشری تقدیم کردهاند. علت آن هم نزدیکی تفکر ایشان به مبادی اسلامی بوده است. مثلاً تأثیر ابداعات ملاصدرا در عرصه فلسفه کمتر از کشف اتم در علوم طبیعی نیست. بنابراین ما باید در راستای نگاه جدید به علوم انسانی و فراهم کردن زمینه بالندگی آن و رجعت آن به مبانی اسلامی، بازنگری جدی داشته باشیم. متأسفانه غربگرایی در این عرصه و توجه ویژه به غرب و از یاد بردن و نادیده انگاشتن سرمایههای خودمان، خسارات جبران ناپذیری به ما وارد کرده است. بسیاری از مباحثی که غربیها امروز مطرح میکنند، با سرقت ادبی از مسلمانان صورت گرفته که باید جلوی این امر را با هشیاری بگیریم.
تاکنون چه اقدام عملی برای اصلاح علوم انسانی در دانشگاهها توسط مجلس و کمیسیون شما صورت گرفته است؟
نشستهای بسیاری در این عرصه با مسئولان امر و صاحبنظران برگزار کردهایم و پیگیریهای مجدانهای داشته ایم. البته باید توجه داشت که این مسئله، مثل احداث یک جاده و یک طرح عمرانی نیست که ظرف یک مدت زمان مشخص انجام پذیرد. در این زمینه، مرتباً عرصههای جدیدی در برابر ما گشوده میشود و غرب هم بیکار نمینشیند و هجومی را که به کیان اندیشههای ارزشی ما وارد کرده، نباید دست کم گرفت. ما در این زمینه، باید ظرفیتهای بومی را بررسی کنیم و آفات احتمالی را رصد کنیم. این کار یک اقدام بزرگ است و وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی و همه دست اندرکاران و صاحب نظران و استادان دانشگاه و حوزه با تمام توان باید به میدان بیایند تا این اقدام که از خواستههای بحق رهبر است، جامه عمل بپوشاند.
نظر شما درباره تأکیدات رئیسجمهور بر افزایش تعداد فرزندان در خانوادهها و تشویق این موضوع چیست؟
تمدنهای بزرگ نیاز به چند فاکتور دارند: اولین فاکتور، نیاز به یک سرزمین و جغرافیای گسترده است. کشور ما به لطف خدا از این جهت هیچ مشکلی ندارد و بیش از یک میلیون و 600 هزار کیلومتر مربع وسعت داریم. نکته دیگر، بحث منابع است، چه از نظر معدنی، صنعتی و کشاورزی. ما از این لحاظ هم کشوری غنی هستیم و دومین کشور جهان از حیث ذخایر گازی و جزو 10کشور اول دنیا از حیث منابع نفتی هستیم.
نکته سوم در راستای ایجاد یک تمدن بزرگ، نخبگان و وجود اندیشمندان و دانشمندانی است که بتوانند این تمدن را ساماندهی کنند. بحث بعدی، جمعیت و منابع انسانی است. کشورهایی که امروزه در دنیا ابرقدرت هستند، همه این فاکتورها را دارا بودهاند و هر کدام که از نظر جمعیتی کاهش یافته اند، نقششان در اداره جهان به شدت کمرنگ شده است. بنابراین اگر ما هم خواهان ایفای نقشی جدی در سرنوشت جهان هستیم، نیازمند جمعیت زیاد هستیم.
یعنی با وجودی که سیاست کنترل جمعیت سالهاست که در کشور دارد اجرا میشود، شما معتقدید این سیاست، غلط بوده است؟
رژیم شاه به دلیل وابستگی به غرب و اینکه علاقهای نداشتکه نقش پررنگی در جهان داشته باشد، بحث تحدید جمعیت را در پیش گرفته بود. این سیاست درستی نیست و ما بر اساس اعلام کارشناسان مختلف با همین امکانات موجود، توان اداره یک جمعیت 140میلیونی را داریم. بنابراین به نظر میرسد این سیاست کنترل جمعیت، صرفاً تأثیرات منفی در پارهای امور در کشور ما داشته، مثلاً در بخشی از مناطق حاشیهای کشور، به هیچوجه سیاست کنترل جمعیت پیگیری نشده و افزایش نسل داشتهاند و در مناطق مرکزی کشور با طرز فکرهای مشخص، جمعیت کاهش یافته و تأثیرات منفی این سیاست در صورت ادامه یافتن، بر همه امور منعکس میشود. این بحث، کارشناسی شده است و در نشستهای طولانی با کارشناسان مختلف، متوجه شدهایم که این سخن احمدینژاد، مبتنی بر کارشناسی دقیق و بررسی میدانی بسیار وسیع است.
درباره سخنان ایشان در زمینه کاهش سن ازدواج نیز همین عقیده را دارید؟
یکی از معضلاتی که امروز قشر جوان ما با آن روبهرو است، بالا رفتن سن ازدواج است که خطرات بسیاری را متوجه کشور کرده و بسیاری از معضلات اجتماعی به همین دلیل ایجاد شده است. بخشی از این مسئله، متوجه آداب و رسوم غلط رایج در جامعه و توقعات بالایی است که جوانان بر اساس تبلیغات بسیار و القائات غلط اطرافیان پیدا کردهاند و فکر میکنند همه مشکلات باید حل شود تا بعد ازدواج کنند. همچنین جدا شدن از فرهنگ اسلامی و تقلید از فرهنگ غربی، از دلایل دیگر این پدیده است. ما باید در این راستا، اقدامات فراوانی را با فرهنگسازی و تبلیغات دیداری و شنیداری در رسانهها انجام دهیم و تحولی در این عرصه ایجاد کنیم و این گردونه را دوباره به نحو معکوس بگردانیم.
چرا که جامعه پویا و با نشاط، جامعهای است که این مسائل در زمان خودش اتفاق بیفتد. ازدواج دیرهنگام، جز افسردگی و سایر آسیبهای اجتماعی چیزی برای ما به ارمغان نمیآورد. متأسفانه امروز به دلایل فراوان، سن ازدواج در کشور بالا رفته که لازم است با فراهم کردن امکانات از یک سو و تغییر نگاه به مسئله ازدواج از سوی دیگر و پایین آوردن توقعات در این راستا گامهای مثبتی برداریم.