به گزارش خبرگزاری خانه ملت به نقل از شرق؛ بهروز نعمتی از مردانی است که با لیست امید به مجلس راه یافت؛ اما خیلی رک و راست خودش را اصلاحطلب نمیداند. میگوید «اصولگرای میانهام، همیشه همین بودهام». جایی گفته بود: ما نبودیم، لیست امیدی هم نبود؛ در این مصاحبه هم ابایی ندارد از اینکه بخواهد همان موضع را تکرار کند و بگوید تا پیش از انتخابات تنها یک بار اعضایی لیست امید را دیده بود. تازه او هیچ میثاقنامهای برای ورود به این فهرست امضا نکرده است.
دست راست علی لاریجانی است. در میان دولتی ها با محمود واعظی رابطه حسنهای دارد؛ آنهم در شرایطی که خیلیها در فراکسیون امید از دست واعظی شاکیاند. بهعنوان عضو کمیته تفحص از تأمین اجتماعی، از تبرئهشدن سعید مرتضوی شوکه شده، تفحص از بنیاد شهید را مسئله شخصی میان مسعود زریبافان و امیر خجسته می داند و معتقد است دو طرف دعوی باید بروند خودشان ماجرا را حل کنند و گزارش جمعبندی شود.
درباره احتمال حضور علی لاریجانی در انتخابات آینده نیز میگوید: «ایشان ممکن است بهعنوان گزینه بیاید؛ اما چندباری که با ایشان صحبت کردیم، یک کلمه از ایشان نشنیدهایم». کارت حقوق هم در اختیار همسرش است. می گوید با ناهاری که در مجلس می خورم، هزینه دیگری ندارم. از مجلس هم خانهای نگرفته و می گوید پیشتر در تهران صاحبخانه بوده است.
با تسنیم گفتوگو کرده بودید که اگر ما نبودیم، لیست امیدی وجود نداشت. اگر لیست امید یا پایه رأی امیدیها و در رأس آن تکرار نبود هم شما { بهعنوان نماینده مجلس} وجود نداشتید. آیا قبول دارید؟
چند اتفاق افتاده است؛ انتخاب آقای روحانی، انتخاب نمایندگان مجلس و انتخاب مجدد آقای روحانی؛ این را به صورت یک تفکر میدانم. اگر در فضایی که در کشور وجود دارد، مجموعههای اعتدالی، معتدل و اصلاحطلبان کنار هم نباشند، در هیچ زمینهای موفق نمیشدیم. اعتقادم بر این است که در این تفکر و فهرستی که تشکیل شد، من بهعنوان بهروز نعمتی یک قدم برنداشتم که در لیست باشم. من سازوکار اصلاحطلبانه را ترجیح میدهم به افراد اصلاحطلب. اگر مجموعه برایند گروههای سیاسی باعث رئیسجمهورشدن حسن روحانی شده، او نمیتواند به مطالبات اصلاحطلبانه جامعه که بخش بزرگی از رأی ایشان را تشکیل میدهد، بیتفاوت باشد.
یعنی شما اصلا نمیخواستید و آمدند از شما دعوت کردند؟
آقای واعظی بهعنوان متولی موضوع از من خواسته بودند.
با آقای واعظی چطور آشنا شدید؟
در مجلس نهم با هم بودیم. ایشان وزیر بودند. ایشان مدیر سیاسی حزب اعتدال و توسعه است.
اما حزب اعتدال و توسعه نسبت به اصولگرایان و اصلاحطلبان - تا قبل از آقای روحانی - حزبی کمرونق بود؛ در مقایسه با دیگر احزاب اصلاحطلب آن زمان میگویم.
بله؛ بالاخره از ما دعوت شد و قرار بر این بود لیست ١٠-١٠-١٠ باشد. ١٠ اصلاحطلب، ١٠ مجموعه اصولگرایان معتدل و ١٠ صدای ملت.
بالاخره نام شما در لیست امید بوده.
گفتم که ائتلاف امید.
جلسههای متعدد پیش از انتخابات- ٦٠ جلسه معروف- کجاها برگزار میشد؟
از سال ٩٢ این جلسهها برگزار میشد. آقایان واعظی، جنتی، دکتر جلالی و آقای بانک بودند.
در مرکز پژوهشها یا منازل بود؟
جاهای مختلف. دفاتر شخصی مختلف بود.
ایده این جلسهها از کجا شروع شد؟
بیشتر دکتر جلالی و واعظی دنبال این موضوع بودند. در آن لیست قرار بود آقای رجایی و عوض حیدرپور باشند. حتی آقای ابوترابی و مظفر باشند که خودشان نیامدند. آن ترکیب تشکیل نشد. آقای رجایی (رئیس کمیسیون کشاورزی) ردصلاحیت شد. آقای ابوترابی ترجیح دادند در لیست اصولگراها باشد. بعدا که این اتفاقات افتاد، در نهایت به آن جمعبندی رسیدیم.
شما دو نفر و آقای مطهری بودند؛ در واقع آن ١٠-١٠ محقق نشدند.
دوستان دیگری که در لیست هستند، خیلی اصلاحطلب نیستند.
بر چه اساسی میفرمایید اصلاحطلب نیستند؟
سوابق و تجربیات.
یعنی چه؟
منظورم سوابق سیاسی است که خیلی اصلاحطلبانه نبوده.
قبول دارید کارنامه خیلی از آنها از نظر گفتمانی اصلاحطلبانهتر از شما و آقای جلالی است؟
خیر؛ چون در خیلی از مواقع که باید تصمیم گرفته شود، اتفاقی نمیافتد. شما به اصلاحطلبها اینطور نگاه میکنید که حتما باید به یک مجموعه فحش بدهد. اینطور نیست. اثربخشی آدمها خیلی مهم است.
برای اینکه اسمتان در لیست امید بیاید، هیچ میثاقنامهای در کار نبود؟
اصلا بحثی از تعهد و امضا نبود. حتی زمانی که در دفتر دوستان بودم، گفتم من امضا نمیکنم. به آقای واعظی گفتم اصلا تفاهم ما این نبود و من امضا نمیکنم. والا تا روزی که لیست بیرون آمد، فقط یک جلسه با دوستان مشترک در لیست امید داشتیم.
جلسههای آقای واعظی کماکان برای من شفاف نشده است. فرمودید آقای کاظم جلالی و واعظی دنبال این ایده بودند. چه چیز شما را به این سمت برد که با آقای واعظی یا دوستان دیگر گعده سیاسی داشته باشید که در نهایت به ائتلاف منجر شود؟
نخستین جلسه را مرداد ٩٣ گذاشتیم. برجام در کشور موضوع بسیار مهمی بود و اگر وفاق و همدلی بین مجموعهها نبود، به ثمر نمیرسید. آنجا مبنایی شد که ارتباطات بیشتر شود و به نوعی کنار هم باشیم تا جلوی تندرویها گرفته شود.
خب جایگاه شما بهعنوان نمایندهای که نامش در لیست امید بوده، چیست؟ نمیتوانید که منکر تأثیر «تکرار» شوید...
اگر نعمتی به حساب خودش روی سیستم میآمد، حتما رأی نمیآورد. اینکه مجموعهای با هم تشکیلاتی پایهگذاری میکنند، خیلی فرق میکند. در انتخابات ریاستجمهوری نمیگویم شقالقمر کردم؛ اما اگر ستاد اصولگرایان حامی روحانی نبود، قطعا آقای رئیسجمهور هم نبود.
فکر نمیکنید درباره نقشتان غلو میکنید؟
خیر؛ اگر ما کنار هم باشیم، مجموعه معتدلان، مستقلان، اصولگراهای معتدل و اصلاحطلبها میتوانند بر جمعیت تندروها پیروز شوند. اگر کنار هم نباشند، این اتفاق نمیافتد.
اما این کار جبههای است نه حزبی.
زمانی است که ما مجموعهای هستیم و توانمندیمان صد است و نیازی نداریم کنار کسی دیگر باشیم؛ اما اینطور نبود.
اینکه میگویید اگر اصولگرایان و معتدلان نبودند، لیست امیدی هم نبود، به نظرتان عجیب نیست؟
حتما اینطور است. هر دو موضوع مهم است. اگر در انتخابات سال ٩٢ پیروز شدیم، ائتلاف نانوشتهای داشتیم که موفق شدیم. اگر در انتخابات ٩٤ کنار هم نبودیم، حتما آن اتفاق نمیافتاد. اگر برای انتخابات آینده مجلس و ریاستجمهوری کنار هم نباشیم، حتما توفیقی نداریم.
آقای لاریجانی برنامهای برای ریاستجمهوری دارند؟
فرقی نمیکند. یک عده تصور میکنند تمام تفکر ما برای ریاستجمهوری آینده آقای لاریجانی است؛ اما اینطور نیست.
اما گویا همه تلاشها به این سمت است.
ایشان ممکن است بهعنوان گزینه بیاید؛ اما چندباری که با ایشان صحبت کردیم، یک کلمه از ایشان نشنیدهایم.
بالاخره آقای لاریجانی برای انتخابات آینده ریاستجمهوری برنامهای دارد یا ندارد؟
به گذشته و سبقه آقای لاریجانی کاری ندارم، درباره شرایط کنونی صحبت میکنم. آقای لاریجانی هم میتواند در دورهای مطالبات اصلاحطلبها را نمایندگی کند.
چطور به آقای لاریجانی نزدیک شدید؟
از قدیم شناختی از هم داشتیم. از قبل از مجلس نهم یکدیگر را میشناختیم. هیچگاه اینطور نبود که اصولگرای تندرو باشم. در مجلس نهم بحث ریاست دکتر لاریجانی و حداد بود. دیدم تفکر دکتر لاریجانی را بیشتر میپسندم. بنابراین با آقای لاریجانی هماهنگ کردیم و بهعنوان نماینده دور اولی، بیش از صد نفر از نمایندگان را به منزلمان در تهران دعوت کردیم. یکی، دو نفر از دوستان که دوست من بودند، راضی نبودند در جلسه باشند؛ اما بالاخره حضور یافتند و به خاطر من به آقای لاریجانی رأی دادند. این رابطه از قبل بود و ادامه داشت. آقای لاریجانی معنای واقعی اعتدال را دارد. با گذشته ایشان کاری ندارم.
منظورتان لاریجانی دهه ٩٠ است؟
لاریجانی از ٩٠ به بعد فردی معتدل است. کسی که واقعا دلسوز مملکت است و دوست دارد با همه تفکرها کار کند. شاید یکی از دلایلی که ایشان را با مهر و لنگهکفش زدهاند، به همین خاطر بوده است.
پس ماجرای برنامه هویت در دوره ریاست صداوسیما و حالا چرخشهای بعدی چه بود؟
بالاخره تجربه خیلی مهم است. ایشان تجربیات خوبی را کسب کردند و شاید یکی از نقاط ضعف کشور این باشد که نمیتوانیم ازهمه توانمندیها استفاده کنیم. ایشان به این نتیجه رسیده که باید از پتانسیلهای مختلف کشور استفاده کند.
چطور شد بین نمایندگانی که به آقای لاریجانی رأی دادند، شما اینقدر به ایشان نزدیک شدید؟
قبلا هم با هم آشنایی داشتیم.
تلاشی که برای رأیآوردن آقای لاریجانی کردید، باعث شد سخنگوی هیئترئیسه شوید؟
در بحث انتخابات هیئترئیسه، خودم تلاش کردم.
بر چه اساسی تلاش کردید؟
هرکسی در خودش پتانسیلی میبیند که برای جایگاهی تلاش کند و بعد از آن است که نمایندگان رأی میدهند.
اما لابی مهم است.
اصلا اینطور نیست. برداشت دوستان خبرنگار گاهی مناسب نیست. در موضوع انتخابات حتما و حتما باید ارتباط دلی برقرار شود.
شما در تهران توانستهاید با حوزه انتخابیه خود ارتباط برقرار کنید؟
من خیلی آدم راحتی هستم و بهعنوان نماینده تهران با مردم ارتباط برقرار میکنم.
البته این نقد به شما وارد است که بهعنوان نماینده خیلی در حوزه تهران کار نمیکنید.
ملاقاتهای من با مردم بهطورمنظم برقرار است. در اسلامشهر دفتر دارم. در شهر ری دفتر مشترک داریم و طبق فهرست ملاقاتها انجام میشود. در شهر ری و اسلامشهر دفتر مستقل دارم.
در ماجرای رأیگیری وزیر علوم آیا صدای منتقدان آقای غلامی را شنیدید؟ اصلاحطلبان نقدهایی به ایشان داشتند.
در مجموعه وزارتعلوم کسی مثل دکتر غلامی از سالهای سال جزء بچههای اصلاحطلب بوده، اما دوستان به ایشان خیلی رغبت نداشتند.
بههرحال جامعه دانشگاهی و دانشجویان به معرفی آقای غلامی نقدهای زیادی داشتند.
اشکالی ندارد که انتقاد داشته باشند. اما وزارت علوم حساسیتهای خاص خودش را دارد. دلیلی ندارد دوستان با آقای غلامی اینطور برخورد کنند.
فرق اصلاحطلبان در لیست و اصولگرایانی مانند شما شاید پایبندی به اصولی است که مدنظرشان است؛ اینکه وقتی هزاران دانشجو و صدها استاد دانشگاه به سیستم مدیریتی آقای غلامی نقد دارند و از اصولشان پایین نمیآیند، اما امثال شما به نقدها گوش نمیکنید.
من در همدان از دکتر غلامی شناخت داشتم. ایشان در دانشگاه بوعلی واقعا زحمت کشید و پتانسیل بالایی دارد. شاید ایشان سخنران خوبی نیست. اما از نظر مدیریتی و برنامهریزی واقعا توانمند است.
خیلی از دانشجویان با نمایندگان صحبت کردند و همه نقدهایشان را منتقل کردند. شما آن نقدها را شنیدید؟ چه تحلیلی داشتید؟
نقدها که قبول است، اما در مورد وزارت علوم چندین گزینه مطرح شد و جمعبندی بر انتخاب آقای غلامی بود. باید برای رئیسجمهوری هم اختیاری قائل باشیم که نفر خودشان را معرفی کنند.
اما آقای غلامی گزینه چندم معرفیشده ازسوی روحانی بود.
بالاخره ایشان به این جمعبندی رسیدند که غلامی را به مجلس معرفی کنند. آقای غلامی فردی اصلاحطلب است. میتوانید از آقای خاتمی بپرسید چون در دوره ایشان هم رئیس دانشگاه بوعلی بود.
شما اصلاحطلب هستید یا اصولگرا؟
من اصولگرای معتدل هستم.
گاهی گفته میشود اصولگراهایی که خودشان را میانه معرفی میکنند، شکل چندنبشی پیدا میکنند و میتوانند به هر سمتی بچرخند.
اینها حرفهایی است که شما در توییتها و سایتهایتان میگویید. من بر یکسری اصول اعتقاد راسخ دارم؛ اینکه کشور نیازمند استفاده از همه تفکرات است.
اما قبول دارید اعتدالیبودن هم با چندنبشبودن فرق دارد؟
هرگز بهدنبال دو نبش و سهنبش نبودیم و نیستیم. هیچوقت هم دنبال تحمیل خودمان به کسی نبودهایم. بنابراین در این زمینه اعتقاد جدی داریم که اگر دستبهدست هم دهیم، قطعا موفق خواهیم بود. هرگاه به این سمت رفتیم که یک مجموعه، کشور را اداره کند، حتما با شکست مواجه شدیم. آقای احمدینژاد همه طیف اصلاحطلبها را کنار گذاشت و نتیجهاش خسرانی بود که عاید کشور شد. قبل از آن هم آقای خاتمی در دولتش اصولگراها را داشت، اما باز هم همین است. همه مصیبتهای ما از جایی شروع شده که فقط و فقط دنبال یک تفکر هستیم. اشکالی ندارد که تفکرهای گوناگون وجود داشته باشد، اما اینکه بگوییم من خوبم و اصولگراها بد هستند، درست نیست.
بحث خوببودن من و بدبودن دیگری نیست. مثلا برای آقای مطهری که شاید از خیلی از اصولگراها، اصولگراتر باشند، این تعبیر استفاده نمیشود چون ایشان در حرکتهایش خیلی محکم هستند.
چون در فراکسیون امید آمدند.
شما چرا نیامدید؟
نمیتوانم برخلاف تفکرم حرکت کنم.
اصلاحطلبی برخلاف تفکر شماست؟
روز اول به آقای عارف گفتم فراکسیونی تشکیل دهیم که ٢٤٠ نفری باشد، اما نشد.
شما در هیئترئیسه سال دوم نتوانستید با دوستان به ائتلاف برسید که همه نمایندگان فهرست امید آمدند و گفتند بر یکسری اسامی توافق کرده بودیم و فراکسیون مستقلین داستان دیگری درست کردند.
والله چنین چیزی نبود.
اینکه خانم اولادقباد انتخاب نشدند. اینکه اکثریتی شکل گرفته بود و به فهرستی در جلسه مشترکی رسیده بودید.
همهچیز را به هم ربط ندهید. حدود ١٠ جلسه تشکیل شد؛ جلسهای در دفتر دکتر جلالی تشکیل شد. بنده، آقایان جلالی، لاهوتی، جعفرزاده و طرف دیگر آقایان الیاس حضرتی، حسینزاده، تابش و خانم سلحشوری بودند. آنجا گفتیم ترکیب هیئترئیسه خوب است. فرمول ٣-٣-٣ (از هر فراکسیون سه نفر)، دو نایبرئیس و آقای لاریجانی. در آن جلسه بحث این بود؛ آقای تابش گفت ما قبول نداریم، گفتند جمعیت ما بیشتر است و ما باید بیشتر باشیم.
این جلسه به جمعبندی نرسید. جلسه بعدی در کمیسیون فرعی بودجه گذاشته شد. محور صحبتهای آقای تابش این بود که گفت اولا دو نایبرئیس از ما باشد که گفتیم ما بحث نداریم. شیطنتی هم شد که اینها میخواهند مطهری را حذف کنند و در اینستاگرام پستی گذاشتم که آقای مطهری گزینه اول ماست.
گفته میشد آقای محمود واعظی لابی میکند و اسمی از شما برده نشد.
اصلا صحت نداشت.
شما به آقای واعظی نزدیک هستید و ممکن است آنچه را که واقعیت دارد، نگویید؛ چون همه دوستان گفتند.
اگر مطلبی را بدانم و نگویم، شرعا مسئول هستم و شما هم اگر تهمت بزنید، مسئول هستید. گفته شد دو نفر اهل سنت و یک نفر هم باید خانم باشد. تا اینجا شد پنج نفر و دو نفر دیگر از ما باشد که میشود هفت نفر. آقای لاریجانی هم که مشترک بود و میشد هشت نفر. آقای تابش گفت معاونت اجرائی مجلس (بهجای آقای افراشته) هم برای ما که ما به توافق نرسیدیم. دوستان اصولگرا (ولاییها) هم خیلی دنبال صحبت با ما بودند. گفتند با احتساب آقای لاریجانی، ٦-٦ میشویم که من جلسه را ترک کردم. نهایتا قرار شد هر فراکسیون لیست خودش را بدهد. بعد هم جلسهای شامل آقایان عارف، لاریجانی، حاجبابایی و دوستان دیگر تشکیل شد و قرار بر این شد که همین ترکیب کنونی حفظ شود.
قرار شد نماینده خانم اضافه شود؟
اصلا اینطور نبود. به جز دو نایبرئیس، قرار شد دوستان دکتر عارف، دو نایبرئیس معرفی کنند؛ از این طرف هم یک نفر نایب فراکسیون مستقلان معرفی کند و یک نفر هم فراکسیون ولایی؛ که این توافق آنجا انجام شد. بنابراین باقی موضوعات همه حاشیه است.
بحث خانم اولادقباد خواست فراکسیون امید بود و نه اصولگرایان.
اصلا چنین بحثی نبود.
چطور فراکسیون مستقلین برای حضور یک زن لابی نکرد؟
دکتر عارف، دکتر وکیلی و یکی از عزیزان دیگر از امید در آن جلسه حضور داشتند؛ بنده، آقایان جلالی و جعفرزاده از مستقلین بودیم، با آقایان حاجبابایی، قاضیزادههاشمی و یک نفر دیگر از دوستان از ولاییها، در آن جلسه با حضور دکتر لاریجانی بودیم. در آن مجموعه تصمیم بر ٣-٣-٣ شد و قرار شد برای نواب هم یک نفر مستقلین، یک نفر ولایی و دو نفر هم لیست امید معرفی کنند. آقای لاریجانی هم بهعنوان رئیس مورد توافق همه بود و اصلا اسمی از خانم اولادقباد یا نفر دیگری نبود.
در فراکسیون مستقلین صحبتی نشد که خانمی باشد یا آقای لاریجانی صحبتی کند؟
مبنای ما در فراکسیون واقعا رأیگیری بود.
بههرحال کسی نگفت به حضور خانمها اعتنا کنیم؟
در فراکسیون مستقلین افرادی کاندیدا شدند و همانها که رأی آوردند، معرفی شدند.
گفته میشود شما هیئتمدیره یکسری شرکتهای زیرمجموعه وزارت کار در دوره آقای احمدینژاد و دورهای از آقای روحانی بودید؛ درست است؟
هرگز در وزارت کار و شستا نبودم.
زمانی که نماینده بودید، هیچ کاری بهصورت موازی انجام ندادید؟
در زمان نمایندگیام عضو هیچ هیئتمدیره و مؤسسهای نبودم. در فدراسیون کشتی هستم و نه جای دیگری.
بحث دیگری که مطرح میشود، ماجرای برادرتان است. در زمان رأی اعتمادها، شما در صحن جنبوجوش زیادی برای رأیآوردن آقای جهرمی داشتید که انکارشدنی نیست.
به آقای جهرمی معتقد هستم.
خیلیها هم نقد دارند. برادر شما معاون وزیر شدند که باعث میشود در افکار عمومی ماجرای ژن خوب مطرح شود. چه صحبتی در این مورد دارید؟ نوابغ زیادی در ایران داریم که به جایی نمیرسند؛ چطور برادر شمایی که برای رأیآوری آقای جهرمی خیلی تلاش کردید، معاون همان وزیر شدند؟
با اینکه برادرم مدیرعامل پست شود، صددرصد مخالف بودم.
آقای لاهوتی هم گفتند نمیخواستم پسرم شهردار شود؛ ولی شد.
من مستنداتم را نشان دادم که مخالف بوده و هستم.
به برادر شما اصرار کردند؟
بیشترین تجربه را در هیئتمدیره پست، برادر من دارد. ایشان قائممقام آن مجموعه هم بوده و اینطور نبوده که یکباره مدیرعامل شود. پس ژن خوب هم مطرح نیست.
اما پدافند غیرعامل تا شرکت پست فاصله زیادی با هم دارند.
برادرم دکترای پدافند غیرعامل دارند.
در ایلنا ذکر کارشناسی ارشد پدافند غیرعامل شده بود.
نمی دانم کارشناسی اش چیست اما میدانم که دانشجوی رشته دکترا هستند.
برای اینکه برادرتان معاون وزیر شود، هیچ لابیای نکردهاید؟
برای هیچکدام از برادرهایم لابی نکردهام.
پس چطور شما را بهعنوان چهره لابیگر در مجلس میشناسند؟
این برداشت شماهاست.
اما در صحن خیلی جنبوجوش دارید و انرژی زیادی دارید. روز قبل از رأی اعتماد با نمایندگان خوزستان گعدهای کرده بودید و در اینستاگرام هم پست گذاشته بودید. حالا بههرحال از برادرتان نخواستید که این پست را قبول نکند؟
گفتم حسین جان حتما قبول نکن. ایشان گفتند من سرباز هستم، هر جا به من بگویند، میروم. برادر من ژن خوب نیست. پدر من کشاورز است و مادرم خانهدار است.
اما برادرشان نماینده مجلس است.
حداقل سه سال قبل از اینکه بهروز نعمتی نماینده مجلس باشد، حسین نعمتی هیئتمدیره پست بوده. ایشان ١١ سال سابقه مدیریت در آن مجموعه دارد. خواهش میکنم از دوستانتان پرسوجو کنید که این آقایی که گفته میشود یکشبه معاون وزیر شد، توانمندی دارد یا نه.
اما توانمندی تا معاونت وزیر شائبه ایجاد میکند.
اینکه بنده یک قدم مثبت در انتخاب ایشان برداشته باشم؛ ولله این کار را نکردهام. اینکه مخالفت کرده باشم، ولله مخالفت کردم حتی با خودش و با وزیر.
با این روند که در مجلس اتفاق افتاده که مردم میشنوند پسر یا برادر فلانی کارهای شده، به نظرتان به اعتماد مردم لطمه نمیزند؟
بههرحال شما به عنوان خبرنگاران و آینه تمامنما باید این مسائل را منعکس کنید.
خب، برادر شما چرا باید معاون وزیر شود؛ آن هم با کارشناسی ارشد پدافند غیرعامل.
حسین نعمتی اگر اخوی من نبود، واقعا جایگاه بالاتری داشت.
بالاتر از این یعنی وزیر میشدند؟
توانمندیاش بسیار بالاتر است.
شما جلوی این کار را گرفتهاید؟
همیشه خودم و اسمم مانع رشد ایشان شده است.
روایت غریبی است.
اصلا غریب نیست. آقای کرباسیان وزیر اقتصاد است و آقای مهدی کرباسیان هم معاون وزیرند. جایگاه یکدیگر را اشغال نکردهاند. هر دویشان افراد توانمندی هستند.
افراد توانمند در جامعه ما فراوان است اما گویی پستهای مدیریتی بناست بین تعدادی خواص بچرخد. بهتر نیست جا به بقیه هم برسد؟
خدا میداند که درباره برادرم اینطور نبودم. برادر دیگرم در وزارت بازرگانی است.
ایشان قرار است چه سمتی بگیرند؟
هیچ سمتی نمیگیرد. کارمند است اما اگر برادر من نبود حتما مسئولیت داشت.
نگاهتان نسبت به برادرانتان خیلی مثبت است.
پسر من در موضوع «آیتی» واقعا فرد توانمندی است اما هرگز این اجازه را به خودم ندادم او را به یکی از دوستان که جای خالی داشته باشد معرفی کنم. الان در مغازهای کارهای آیتی انجام میدهد. عروس من لیسانسیه است اما شاغل نیست به خودم این اجازه را ندادم که برایش کاری انجام دهم. فاطمه دخترم هم همینطور. شماها گاهی بهتر است سوزن را به خودتان بزنید تا بیدار شوید.
سوزنی به خودمان بزنیم که پست و مقام نگیریم یا لابی نکنیم؟
این حرفها از طرف شما خوب نیست. خودتان بهتر میدانید که لابی در مملکت ما معنی بدی میدهد.
روز رأیگیری آقای جهرمی شما ازجمله نمایندگانی بودید که در لابی برای ایشان سنگتمام گذاشتید. اینطور روایت شده که رأی چند نفر را بهزور برگرداندید. واقعا چقدر به آقای جهرمی اعتقاد دارید که این میزان برای ایشان لابی میکنید؟
ایشان را مدیری توانمند میدانم.
با ایشان همکار بودید؟
سابقه همکاری نداشتیم. چون من در دوره قبل در کمیسیون صنایع بودم، ایشان معاونت زیرساخت بود و واقعا در کارهایش بابرنامه و خوشفکر است.
اینکه جوانی در این سن به سمت وزارت برسد خوب است، اما نقدهایی به پیشینه ایشان بود.
اینکه کسی در وزارت اطلاعات بوده یعنی پیشینهاش خوب نیست؟ مورد دیگر اینکه محال ممکن است کسی بتواند از نمایندهای یک رأی را بهزور بگیرد.
اما وقتی گفتوگو کنید تحت تأثیر قرار میگیرند.
بله گفتوگو حتما انجام میشود.
آن روز با گفتوگو توانستید رأی چند نفر را جلب کنید؟
نمیدانم چند نفر اما گفتوگو حتما اثرگذار است اما اینکه بخواهیم بهزور رأی کسی را برگردانیم اینطور نیست.
اسم همین کار لابی نیست؟
لابی به معنای بد نه.
هرچه که شما نامش را میگذارید.
من میگویم گفتوگو، مذاکره که مثبت است.
آقای بیطرف هم خیلی مؤثر بود؟
ایشان نمیخواست وزیر شود.
شما در جلسه دفتر آقای تاجگردون بودید؟
بله.
چه اتفاقی افتاد؟
از آقای بیطرف در آن جلسه دعوت شد و بنا بود به ایشان کمک کنیم. آقای بیطرف چند موضوع را مطرح کردند؛ اول اینکه میگفت از من خواستهاند و من باید با همسرم و دکترم مشورت کنم. من به ایشان گفتم اگر میخواهید رأی بیاورید با نمایندگان صحبت کنید. بالاخره بحث آب در خوزستان و کهگیلویهوبویراحمد و چهارمحال و بختیاری وجود داشت و همه اینها دستبهدست هم داد و اینکه آقای بیطرف نیامده بود وزیر شود. در آن جلسه گفتم اگر با این تفکر میخواهید وزیر شوید حتما رأی نمیآورید.
برای آقای بیطرف سعی نکردید رأی جمع کنید؟
گفتم حاضرم آقای بیطرف به استادیوم آزادی بیاید، همه چراغها را هم روشن کنیم و در حضور همه با هم مناظره کنیم که بگویم من چه خدمتی به آقای بیطرف کردم.
شنبهای که با نمایندگان خوزستان کنار در ورودی صحن گعده کرده بودید، ماجرا برای رأی جمعکردن برای آقای بیطرف بود؟ {خنده بهکنایه}
اصلا برای این کار نبود.
برای رأینیاوردن ایشان تلاشی نکردید؟
برای رأیآوردنش خیلی تلاش کردم. آقای بیطرف باید باشد با هم مناظره کنیم.
در دفتر آقای تاجگردون چه کسانی سهمخواهی میکردند؟
هیچکس از ایشان سهمخواهی نکرد.
بعد از آن جلسه به چه نتیجهای رسیدید؟ از فراکسیون امید هم در آن جلسه بودند؟
آنجا خیلیها بودند، آقای تاجگردون، حسنوند، دکتر نوریان، آقای هاشمی و خیلیهای دیگر. بعد گفتند سه نفر بودند که اینطور نبوده. شاید بیشتر از ١٠، ١٢ نفر بودند.
در مصاحبهای که با آقای نوریان در روزنامه «شرق» منتشر کردیم و اشاره به همان جلسه بود، اسامی شما را گفتند.
خب جلسه پنهانی نبود.
گفته میشود آن جلسه در رأینیاوردنشان خیلی تأثیرگذار بوده.
اصلا آن جلسه برای کمک به آقای بیطرف تشکیل شد. هرچه ایشان در این مورد بگوید، من قبول میکنم.
یکی از نزدیکان آقای بیطرف که با ما در تماس بودند، گفتند در آن جلسه یکسری خواستهها مطرح شد.
آقای بیطرف هیچ همراهی نداشتند. هیچ خواستهای هم از ایشان و اینکه کسی سهمی بخواهد، نبود.
خب پس ماجرای آن جلسه چه بود؟
در مجلس وضعیت وزرا سنجیده میشود. آقای بیطرف واقعا وضعیت خوبی نداشت. همه تلاش ما برای این بود که برای رأیآوردن به ایشان کمک کنیم. اما در آن جلسه متوجه شدیم خودش هم به دنبال رأیآوردن نیست.
اخیرا آقای احمدینژاد و دوستانشان موجی از انتقادها را به خانواده آقای علی لاریجانی مطرح کرده و ایشان خیلی سکوت کردهاند. دلیل این سکوت چیست؟ بنایی دارند که صحبت کنند.
دکتر لاریجانی فردی بسیار سلیمالنفس است و در خیلی از جاها سکوت کردهاند. زمانی در مورد ایشان حرفهای خوبی نمیزدند. اینجا هم مثل قبل سکوت کردهاند. ایشان بیشتر دنبال ایجاد آرامش در کشور است تا اینکه یک موضوع دوقطبی جدیدی ایجاد شود. آدمها هرچه بزرگتر میشوند صبر و تحلمشان هم بیشتر میشود.
کارهای آقای احمدینژاد را در مجلس نهم از نزدیک میدیدید. به ویژه روزی که به یکشنبه سیاه معروف شد و گفته میشد این سناریو از قبل چیده شده بود. خاطره شما از آن روز چیست و اینکه انگار احمدینژاد تصویر دیگری از خودش رو کرد. چنین پیشبینیای از ایشان داشتید؟
اطلاع داشتیم که ایشان میخواست آن فیلم را بگذارد.
قبلا فیلم را نشان داده بود؟
خیر. فیلم را به روابط عمومی داده بودند که پخش شود. آقای لاریجانی هم از این اتفاق خبر داشت.
آقای لاریجانی نمیتوانست جلوی پخش فیلم را بگیرد؟
رئیسجمهور وقتی خواستهای داشته باشد، باید انجام شود.
قبلا پیغامی داده بود که میخواهد این کار را بکند؟
نمیدانم اما از قبل اطلاع داشتیم که قرار است فیلم پخش شود.
جمعبندی شما از آن روز و کار آقای احمدینژاد و ادامه کارهایش در حال حاضر چیست؟
آقای احمدینژاد یکسری کارهای تکراری را انجام میدهد و به نظرم اشاره آقای اژهای خیلی خوب بوده که ایشان بیشتر دنبال دیدهشدن است.
آن زمان که رئیسجمهوری بود، به اندازه کافی دیده میشد. آن موقع دنبال چه چیزی بود؟
ایشان میخواهد خودش را به نوعی قطب بداند و هیچگاه این اتفاق نخواهد افتاد.
زمانی که به مجلس میآمد اغلب پوشههایی همراهش بود و گفته میشد تهدید میکند که پوشهها حاوی اطلاعاتی است. به ویژه زمانی که آقای رحیمی با ایشان میآمدند. از این پوشههای نمادین اطلاعات صحبتی شنیده بودید؟
خیر. از این صحبتها بیاطلاعم.
با توجه به اینکه شما از نمایندگان نزدیک به آقای لاریجانی بودید، حال و هوای ایشان آن روز چطور بود؟
آقای لاریجانی واقعا روحی بزرگی دارد. شاید باور نکنید؛ در همین ایام یکی، دو بار با ایشان صحبت کردم که آقای احمدینژاد در حق شما بد میکند؛ واقعا آدمی نیست که اهل انتقامگرفتن باشد. آدم بزرگی است. دغدغه ایشان این است که در فضای کنونی کشور که این همه مشکلات وجود دارد، ورود به این مسائل حاشیهای برای کشور آفت است.
انتقادی که به آقای لاریجانی میشود، ای است که تخلفاتی که آقای احمدینژاد قبلا داشتند، در همین برهه به صورت قطرهچکانی گفته میشود که مثلا سال ٨٨ فلان قدر تخلف بوده که دیوان محاسبات گزارش میدهد. بالاخره هیئت رئیسه میتوانسته به قوه قضائیه بفرستد.
اصلا اینطور نیست.
گزارش دیوان محاسبات مربوط به زمان آقای رحمانیفضلی است.
هیچ ارتباطی بین دو گزارش دیوان محاسبات یا هیئت رئیسه وجود ندارد.
چرا الان مطرح میشود؟
دیوان محاسبات مجموعه مستقل حقوقی است که باید خودش کارش را انجام دهد و ربطی به آقای لاریجانی ندارد.
نکته اینجاست که در دوره آقای احمدینژاد تخلفاتی بوده که آن زمان به دیوان و دستگاه قوه قضائیه گزارش میشد. الان با وضعیت تیم آقای احمدینژاد، پرونده تخلفات رو میشود، آقای قاضیپور به سکههای بقایی اشاره میکند، آقای پورمختار به جنبش عدم تعهد و فلان قدر میلیون یورویی که مفقود شده، اشاره میکند. اگر این اطلاعات در اختیار نمایندگان مجلس بوده که بیشتر هم طیف نزدیک به آقای لاریجانی هستند، چرا تا الان گفته نشده و اگر نبوده در این بازه زمانی که با احمدینژاد ضعیف مواجه هستیم، چرا این اطلاعات گفته میشود؟
اینکه چرا اطلاعات رو میشود، شاید نمایندگان تازه دسترسی به اطلاعات پیدا کردهاند.
چطور دسترسی پیدا میکنند؟
اطلاع ندارم.
مثلا آقای قاضیپور چطور از سکههای داخل منزل بقایی اطلاع دارند؟
باید با آقای قاضیپور مصاحبه کنید. در بحث دیوان محاسبات، نه گزارشی به هیئترئیسه منعکس شده و نه هیئترئیسه پیگیر موضوع بوده.
یعنی مجلس در جریان این پروندههای احمدینژاد نبود؟
دیوان محاسبات سازمانی است که مستقل است و بررسیهایش را انجام میدهد. بالاخره موضوعات خاص خودش را دارد. این را باید از آقای عادلآذر بپرسید که چرا اینطور شده. اگر حرف من را قبول ندارید، از آقای وکیلی در هیئترئیسه یا پزشکیان و مطهری بپرسید که حرفشان را قبول دارید. اصلا گزارشی در این زمینهها به هیئترئیسه نیامده بود.
منظور من مجلس نهم است.
فرقی نمیکند. دیوان محاسبات اساسنامه دارد و باید براساس آن کار کند. گاهی یک مستشار یا دادستان، میخواهد به دادگاه معرفی کند یا خودش حکم صادر کند؛ اگر مبالغی جابهجا شده، جابهجاییها را تنظیم کند. این مسائل تا حدی قاطی شده.
اما همان زمانی که آقای احمدینژاد حرفهایی را میزند، تخلفاتش هم رو میشود.
بعید میدانم همزمانی باشد و ارتباطی داشته باشد.
وقتی نزد آقای لاریجانی بودید و صحبت از ریاستجمهوری ١٤٠٠ شد، واکنش ایشان چه بود؟
تا آن زمان وقت زیادی مانده.
بههرحال کمکم کارهایی انجام میشود. حزبی درست میشود.
به نظرم حزب که یک ضرورت است. واقعا نیازمندیم کشور را با تحزب اداره کنیم.
زمانی که آقای ناطقنوری آمدند، قرار بود حزب رهروان ولایت ایجاد شود.
اشکالی ندارد؛ آن زمان انجام نشد و الان میشود.
سؤالم به طور مشخص این بود که آیا بهروز نعمتی در جمعی بود که صحبتی از ریاستجمهوری شود؟ و پاسخ آقای لاریجانی چه بوده؟
هیچ صحبتی با آقای لاریجانی دراینباره نداشتهام.
اینکه در جمعی باشید و بحث شود چطور؟
تابهحال پیش نیامده.
هرچه از تصمیمات فراکسیون امید گریختید، اما در دیدار برخی نمایندگان با آقای خاتمی حضور داشتید. بعد از همان دیدار شکایتی شد و گفتند چرا با آقای خاتمی دیدار شده. بهعنوان کسی که خودش را نماینده اصولگرای میانه میداند و به دیدار آقای خاتمی رفتهاست، پاسختان به کسانی که این سؤال را مطرح کردند، چیست؟
بعضیها که با آقای تتلو دیدار میکنند، باید جواب بدهند. چرا ما باید جواب بدهیم؟ آقای خاتمی در گذشته رئیسجمهور کشور بوده و فرد بزرگی است. هر وقت دیگری هم که مایل باشم، با ایشان دیدار خواهم کرد.
شما جزءکسانی بودید که بحث سؤال از آقای احمدینژاد را در مجلس نهم آغاز کردید. چرا آن بحث جدی نشد؟ اگر سؤال از ایشان را جدیتر میکردید، به نظرتان برخی اتفاقات نمیافتاد و نام خودتان هم ماندگارتر میشد؟
من دنبال ماندگاری اسمم نیستم.
بهعنوان نماینده نام نیکی از شما باقی میماند.
انما الاعمال بالنیات انشاءالله.
چطور شد سراغ بحث سؤال رفتید؟
چند موضوع دست به دست هم داد. اول بحث خانهنشنیی آقای احمدینژاد بود، بحث آقای مشایی و یکی، دو موضوع دیگر که بعد دوستان بر آن شدند تا این سؤالها انجام شود. تا جایی هم پیش رفت؛ اما گفتند با توجه به اینکه آخر دوره ایشان است، این کار انجام نشود، بهتر است. آقای مطهری هم بود.
از جایی به شما پیغام دادند که سؤال را متوقف کنید؟
اصلا. در هفت، هشت ماه آخر دوره آقای احمدینژاد بود که گفتند بهتر است این کار انجام نشود تا التهابی ایجاد نشود.
پشیمان نیستید که چرا آن زمان این روند را بیشتر پیگیری نکردید؟
اینطور نیست که پشیمان باشم یا نباشم؛ اما همیشه باید منافع ملی بر همهچیز ترجیح داده شود.
منافع ملی؟ پس مسئولیت یک نماینده چه میشود؟
در آن فضا تصور میکردم اگر این کار نشود، دستکم التهابآفرینی نمیشود.
ماجرای چشمکزدن شما به آقای ظریف در قضیه برجام چه بود که آقای جلیلی و ظریف آمدند؟ آن چشمک سیاسی بود یا عادتتان است؟
مگر چشمک بد است؟ واقعیت این است که در برجام خیلی سختیها کشیدیم. در آن ایام عدهای دنبال این بودند که مسیر عوض شود و اگر این اتفاق میافتاد، اداره کشور خیلی سخت بود. به جایی رسیده بودیم که در روز ٧٠٠ هزار بشکه نفت میفروختیم و امکان ادامه وضعیت به آن شیوه وجود نداشت. دوستان آنجا خیلی تند برخورد میکردند. قبل جلسه میدانستیم چه مسائلی قرار است رخ دهد. تصمیم بر این شد که جلسه تمام شود. بعد از اینکه موضوع تقریبا جمعبندی شد دوربین روبهروی من بود و دیدم با هیچ روشی نمیتوانستم موضوع را به آقای ظریف منتقل کنم. دوربین روبهروی آقای ظریف بود و نمیتوانستم ایشان را ببینم. با هماهنگیهایی که انجام شده بود، به آقای ظریف با زبان بدن (Body language) {چشمک} اشاره کردم که موضوع تمام شده.
تفحصها در مجلس ختم به خیر نمیشوند، نمونهاش تفحص از تأمین اجتماعی. نام مرتضوی و بابک زنجانی در آن پرونده تفحص در میان بود. شما که خودتان عضو کمیته تفحص از تأمین اجتماعی بودید، حالا با شنیدن خبر تبرئه آقای مرتضوی چه حسی دارید؟
شوکه شدم، چون در بحث تفحص تأمین اجتماعی خیلی تلاش کردیم و خیلی از موارد که وجود دارد بحث ١٢٤ شرکت که به طور صوری معامله شد و اسنادش در اختیار وزارت نفت است، خب یک پای کار آقای مرتضوی بود. تصور نمیکردم سعید مرتضوی تبرئه شود.
در مورد بنیاد شهید هم که اینهمه زحمت کشیده شد و حتی گزارش آن قرائت نشد، جلوی این کار را گرفتند؟
موضوع بنیاد شهید به نظرم متفاوت است.
از چه نظر؟
خب من عضو کمیته تفحص از بنیاد شهید بودم. تقریبا تمام موارد بندبهبند مورد بررسی قرار گرفت. مستنداتی که دوستان آوردند واقعا چیزی نبود که مطرح میشد؛ اینکه فلان آقا چند میلیارد تومان پول برده. براساس حرفها که نمیشود تصمیمگیری کرد.
در مورد بانک دی و امارات و دوبی هیچ سندی نبود؟
واقعا نبود. به نظرم بنیاد شهید کمی شخصی شده و آقای زریبافان و خجسته باید این موضوع را بین خودشان حل میکردند. البته تخلفات وجود داشت. اینکه قرائت نشود، به آقای لاریجانی ارتباط ندارد.
این تصمیم که گزارش بنیاد شهید قرائت نشود، از کجا آمده؟ آیا مجلس از جایی تحت فشار بود؟
در جلسه آخر قرار شد جمعبندی انجام شود. گفتیم نباید صرفا حرف باشد، باید مستندات آورده شود. از ٥٠٠ صفحه، یک صفحه جمعبندی کردیم. قرار شد در جلسههای بعدی کار را ادامه دهیم که به پایان مجلس نهم رسیدیم. اینطور نبود که کسی نخواهد کار انجام شود.
جمعبندی شما از پرونده.
تخلفات وجود دارد، اما نه به آن صورت که دوستان مطرح کردند.
به آن تخلفات رسیدگی میشود یا نه؟
تخلفات خیلی جزئی است.
آقای خجسته میگفت هزاران صفحه سند دارد و شما میگویید تخلف جزئی؟
من از دوستان خواهش کردم یکی از این هزاران صفحه سند را به ما بدهند!
تفحص مختومه خواهد شد؟
باید جمعبندی شود. این تفحص شائبه بزرگی در جامعه ایجاد کرد. مردم باید بدانند چه خبر بوده.
تلخترین روز مجلس برای شما چه روزی بود؟
حادثه حمله تروریستی. اتفاقا در صحن بودم.
دشوارترین روزهای کاری در مجلس؟
روزهای قبل از تصویب برجام.
منزلی که در تهران در اختیار شما گذاشته شده یا خودرویی که دارید متعلق به مجلس است؟
قبل از اینکه در مجلس باشم، منزلی شخصی در تهران داشتم. قبل از اینکه نماینده مجلس باشم، خودروی خوب داشتم.
چه خودرویی داشتید؟
سانتافه داشتم و دارم.
حقوقتان از محل نمایندگی چقدر است؟
حقوق نمایندگی هشت میلیون تومان است.
این حقوق کفاف زندگی در تهران را میدهد؟
خدا را شکر.
از محل دیگری درآمد دیگری ندارید؟
خیر.
یعنی ماهانه هشت میلیون تومان به کارت شما واریز میشود و با آن میزان زندگی میکنید؟
کارت حقوقم دست همسرم است. زندگیام را همسرم اداره میکند.
یعنی همسرتان به شما پول میدهند؟
ناهارم را در مجلس هستم و شب هم خانه شام میخورم.
در کارهای خانه به همسرتان کمک میکنید؟
با خانواده خیلی رفیقم، اما اینطور نیست که ادا دربیاورم و کمک کنم. واقعا در منزل کار خانه انجام نمیدهم.
نوه هم دارید؟
یک نوه دوساله دارم به نام «سِتیا».
حرفی دیگری هم مانده؟
اعتدال و میانهروی به نفع آینده کشور است.