به گزارش خانه ملت، متن نطق نماینده مردم کرمانشاه، اولین ناطق پیش از دستور آخرین جلسه علنی هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
«رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیرا»
«اللهم صلی الله فاطمه و ابیها و ......»
در واپسین روز مجلس هفتم پس از دو دوره نمایندگی مردم فهیم، شجاع، متدین و میهماننواز کرمانشاه، بعنوان معلم دانشگاه و نیز بعنوان کسی که در تحلیل مسایل و موضوعات مختلف سعی وافر داشتم تا تحلیلها و تبیینها علمی را جایگزین تحلیلها و تبیینهای کور جناحی و سیاسی نمایم، از محضر شما نمایندگان ملت بزرگ ایران اجازه میخواهم بعنوان احدی از جوانان پرشور این مملکت با مرور شمهای از فعالیتهای خویش، مقدمهای فراهم نمایم تا دغدغههای خویش را نیز به استحضار شما نخبگان ملت برسانم. بدان امید که به مصداق کلام معصوم (علیهالسلام) آنجا که میفرماید «الکلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب» مفید فایده افتد.
مقاطع تحصیلی را همواره با رتبه ممتاز گذراندم. در دوره دبیرستان و دوره لیسانس درگیر جبهه و جنگ شدم. پس از پایان جنگ تحمیلی به همراه پارهای همکاران ارزشمندم در بنیاد شهید به تأسیس مراکز مشاوره و روانشناختی پرداختم تا شاید با تدارک خدمات تخصصی برای بازماندگان خاندان شرف و شهادت و ایثار، تسکینی بر دل ریش خویش بگذارم که بازمانده فاقد صلاحیت برای شهادت علیرغم دو بار مجروحیت بودم.
عشق خدمت به محرومین مرا به وادی بهزیستی نیز کشاند و ذوق هنری و اشتیاق خدمت به جوانان موجب شد تا برنامه تخصصی و پرمخاطب گفتگوی جوان را طراحی و کارشناسی نمایم که مدت دو سال از شبکه سوم سیما پخش شد.
در سال 76 با رتبه اول در بین کل دانشجویان علوم انسانی کشور از دانشگاه تربیت مدرس فارغالتحصیل شدم و به همین دلیل به تقاضای همان دانشگاه به عضویت هیأت علمی این دانشگاه درآمدم. پس از چند دوره تربیت دانشجویان دوره PH.D، احساس کردم که میتوانم در نهاد مردمسالار کشور یعنی مجلس خدمت نمایم.
در اولین حضور خویش در عرصه انتخابات مردم فهیم و شرافتمند کرمانشاه از بین 120 نامزد، بیش از یکصد هزار رأی به نام اینجانب به صندوقها ریختند.
در اولین حضور خویش در مجلس بدون آنکه استقلال خویش را تحتالشعاع وابستگیهای جناحی قرار دهم موفق شدم در کرسیهای بزرگ مجلس همچون ریاست شعبه سیزدهم، ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات، شورای علمی مرکز پژوهشها، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی جوانان صاحب مسؤولیت شوم.
از رهگذر این مسؤولیتها با کمک همکارانم بود که جایگاه اعتباراتی استان کرمانشاه از بیست و چهارمین استان به چهارمین استان ارتقاء یافت. مجوز تأسیس دانشگاه صنعتی کرمانشاه اخذ شد، راهآهن غرب کشور تصویب شد، کرمانشاه گازکشی گردید و در یک کلام کرمانشاه از حاشیه به متن و بطن جریانات سیاسی کشور وارد شد و مسؤولین کشور آن را در کانون توجهات خویش قرار دادند.
این روزها که در فکر تدوین آخرین نطق خویش در مجلس بودم، وقتی خاطرات اولین نطقها و موضعگیریهای خویش در مجلس ششم را مرور میکردم، دریافتم که افراطیگری بمب هستهای مهلکی است که بنیانهای نظام دینی و مردمسالار ایران را نشانه رفته است.
وقتی در مجلس ششم اینجانب که آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی نهضتهای آزادیخواهانه مردم ایران را مطالعه کرده بودم فریاد میزدم هرگونه حرکت اصلاحطلبانه الزاماً باید مبتی بر آموزههای دینی باشد، چرا که دین با گوشت و پوست و استخوان مردم عجین شده است، وگرنه محکوم به شکست است، از سوی افراطیون جناح حاکم متهم به تحجر فکری شدم. وقتی اصرار میکردم این حرکت اصلاحی باید با حمایت و تأیید نهاد روحانیت باشد، چون این نهاد همواره مبدأ و منشأ حرکتهای آزادیخواهانه مردم ایران بوده است و نیز باید منطبق با آرمانهای شهداء و ایثارگران باشد، چرا که اقتدار و استقلال امروز و فردای ما مدیون جانفشانی دیروز این خاندان شهادت است، نه تنها لایه تندرو و جناح حاکم به دلیل اینکه سرمست از باده قدرت بود، توجهی نکردند، بلکه ناجوانمردانهترین تخریبها و تهمتها را علیه اینجانب را رواج دادند و عقبه استانی این جریان افراطی که حضور خویش در پست و مقام از محل نخبهکشی در استان تضمین کرده بود، با توسل به بعضی روزنامههای قلم به مزد و افراد ورشکسته سیاسی و حتی افراد اجارهای، انواع و اقسام تهمتها و تخریبها را کلید زد. البته اینجانب همه این بیمهریها را به روز واپسین در پیشگاه عدل الهی واگذار کردهام.
با این مقدمه طولانی بعنوان اولین دغدغه اظهار میدارم: مملکت ایران با یک جریان سیاسی و خانهنشین کردن مدیران غیرهمفکر اداره نخواهد شد. شرایط کنونی کشور به قدری حساس است که همه دلسوزان در هر دو جریان سیاسی کشور باید به میدان بیایند و همانند دو بال یک پرنده، نظام را به سمت و سوی توسعه و افزایش کارآمدی رهنمون سازند. افراطیگری همانقدر در اردوگاه سیاسی چپ محکوم به شکست است که من همواره محکوم کردهام و هزینههایش را نیز پرداختهام، همانقدر نیز در اردوگاه سیاسی راست محکوم است. در دوران حاکمیت جریان اصولگرایی در کشور شاهد رواج بیرحمانهترین تخریبها و تهمتها بر علیه بزرگان و دلسوزان کشور و حتی خانواده گرانقدر و عزیز حضرت امام راحل بودیم. امیدوارم بزرگان نظام برای این درد تاریخی ملت ایران چارهای بیندیشند.
چرا یک جریان سیاسی فکر میکند تنها با از میدان به در کردن و از حیز انتفاع ساقط کردن جناح سیاسی رقیب میتواند به کشور خدمت کند؟ نیک میدانید که حذف یکی به معنای حذف دیگری نیز هست. خدایناکرده طوری عمل نشود که نه از تاک ماند نشان و نه از تاکنشان.
کاری نکنیم که هزینههای فعالیت سیاسی و اجتماعی آنقدر بالا رود که اندیشمندان و صاحبنظران مجبور شوند یا کنج انزوا و عزلت گزینند یا سر خود را بر بالای دار ببینند که در هر دو صورت هر نسلی مجبور خواهد شد همه چیز را از نو تجربه کند.
من در دوره ششم اعلام کرده بودم که لایه افراطی جناح حاکم بر روی زمینی فعالیت میکند که زیرش خالی است و دیر یا زود در آن فرو میرود، اکنون نیز اعلام میدارم در مسیر اراده ملت ایران افراطگرایی سرنوشتی جز فنا و انزوا نخواهد داشت و افراطیون امروز سرنوشتی بهتر از افراطیون دیروز نخواهند داشت.
دغدغه دوم اینجانب این است که گرانی و تورم تا آنجا پیش رفته است که استخوانهای قشر عظیمی از جامعه ایران در زیر فشار مهلک آن در حال خرد شدن است، به گونهای که صدای این خرد شدن از هر کوی و برزنی بلند است. امیدوارم مجلس هشتم چارهای بیندیشد. در مجلس هفتم ما هرچه فریاد زدم و در تلویزیون و روزنامه اظهار نظر کردیم که پیامد طرحهایی همچون تثبیت قیمتها، تزریق بیرویه پول به جامعه و اقتصاد دستوری چیزی جز تورم افسارگسیخته نخواهد بود، گوش شنوایی یافت نشد. اما من بعنوان یک کارشناس هشدار میدهم چنانچه برای این تورم افسارگسیخته فکری نشود، به دلیل حذف مواد پروتئینی و لبنی از سبد مصرف قشر عظیمی از خانوارهای ایرانی، در نسلهای بعدی شاهد عقبماندگی ذهنی و هوشی فرزندان این مرز و بوم خواهیم بود، چرا که مطابق نتایج همه تحقیقات سوء تغذیه بر افت ضریب هوشی اثر مستقیم دارد.
نظامی میتواند با نظام سلطه مقابله کند که در داخل با چالش مهمی در بین ملت خود مواجه نباشد. صادقانه بگویم، ما در حالی میخواهیم با نظامهای سلطه مقابله کنیم که مردم فهیم ایران برای گذران معیشت روزانه خود با هزاران مشکل ریز و درشت مواجهند و برای پیشبرد کارهای خود با دیوانسالاری مخوف اداری مواجهند. جوانان بیکارند و هزاران مشکل بر سر راه تحصیل و ازدواج خود مییابند و آینده خود را در هالهای از ابهام مییابند.
بر اساس یک تحقیق علمی 95 درصد مردم ایران در رنج ناشی از معیشت به سر میبرند. برای نظام اسلامی افتخار نیست که مردم آن بر بستری از ثروت فقیرانه راه بروند و در حالت استیصال هر صبح و شام آرزوی روزگار بهتری بنمایند.
دغدغه سوم: متأسفانه مجلس شورای اسلامی که متناسب با آموزههای حضرت امام راحل و تأکیدات مقام معظم رهبری میبایست در رأس امور باشد و همه قوا باید تابع آن باشند، به دلایل مختلف جایگاه واقعی خویش را از دست داده است. امیدوارم نمایندگان مجلس هشتم، مجلس را به جایگاه واقعی خود همانند زمان بزرگانی چون آقایان هاشمیرفسنجانی، علیاکبر ناطق و مهدی کروبی برگردانند.
یک نمونه بارز این تخلف جلسه گذشته اتفاق افتاد. دستگاه نمایش عدد نمایندگان از کار افتاد تا عدد نمایندگان حاضر مشخص نباشد. دستور جلسه جابجا گردید و گزارش تحقیق و تفحص دخانیات جای خود را به گزارش تحقیق و تفحص از قوه قضائیه داد.
جمعی از همکاران صرفاً به دلیل تخلف آشکار از آییننامه داخلی و فقدان عدد که حدود 123 نفر در صحن حاضر بودند، از اقلیت و اکثریت برای مدتی از صحن خارج شدند که آن هم یک اقدام دموکراتیک و پارلمانی است. ولی متأسفانه توسط رئیس محترم مجلس به برهم زننده نظم مجلس متهم شدند.
ما بر هم زننده نظم مجلس نبوده و نیستیم و اما خواهان نظم پلیسی و نظم گورستانی و نظم مدرسهای هم نیستیم.
امیدوارم اندکی به خود آییم و بیش از پیش به عقوبت اعمال خود فکر کنیم و بدانیم که عمل ما غیر از اینکه در محضر حق تعالی محفوظ است، زیر چشمان تیزبین ملت ایران قرار دارد و دیر یا زود نتایج آن به بار خواهد نشست.
در حالی که مسؤولان سایر ملل با توسعه اقتصاد دانشمحور و توسل به فناوریهای نوین و دستیابی به بازارهای نوین پول و سرمایه، هر روز برای مردمان خود رفاه و آرامش و آسایش فراهم میکنند، ما همچنان در گیر و دار تنشهای کور سیاسی و دعواهای روزمره جناحی، مردمان خویش را آزردهتر میکنیم. باید بدانیم امروزه دیگر اقتدار کشورها در گرو داشتن اقتدار پلیسی و امنیتی نیست. در گرو داشتن منابع و ذخایر زیرزمینی هم نیست، در گرو داشتن کارخانجات و ساختمانهای بلندمرتبه هم نیست، بلکه در گرو دانش و دانایی، رفاه، صلح و آرامش و سلامت جسم و جان مردمان آن است.
به امید روزی که در پرتو نظام اسلامی چنین روزهایی نیز برای آحاد مردم ایران ورق بخورد.
در خاتمه از اینکه دو دوره متوالی و در بهترین دوران زندگیام در خدمت مردم خوب دیار شیرین و فرهاد بودم، خداوند را از سر صدق شاکرم و از همه این عزیزان به پاس محبتهای بیدریغشان سپاسگزارم و اگر علیرغم اصرارهای فراوانشان برای ثبتنام و ادامه کار نمایندگی بدلیل اینکه میخواهم در دانشگاه به تحقیق و تدریس و تألیف بپردازم، نتوانستم به تقاضایشان پاسخ مثبت بدهم، شرمسارم.
به عنوان احدی از نمایندگان استان حاضرم دستاوردهای خویش در همنظری به نمایندگان محترم مجلس هشتم استان منتقل نمایم و برادرانه به این دوستان عزیز توصیه میکنم به منظور پیشبرد امور استان، هیچ گرایشی را با وحدت عوض نکنند و به مردم و مسؤولین استان نیز توصیه میکنم از هیچ کوششی برای تقویت و ارتقاء جایگاه نمایندگان استان دریغ نورزند. کلام آخر اینکه اظهار میدارم یکی از آرزوهای دیرین مردم متدین خطه خوب کرمانشاه سفر مقام معظم رهبری به این دیار سرافراز و سربرافراشته بر تاریخ کهن ایران و 8 سال دفاع مقدس است. این سفر علیرغم پیگیریهای قبلی نمایندگان به هر دلیل تاکنون محقق نشده است. امید آن دارم مقام معظم رهبری این سفر را در اولویتهای سفرهای خویش قرار داده و به اشتیاق دیرینه مردم این دیار برای دیدار با رهبر و مراد خویش خاتمه دهند.
والسلامعلیکم و رحمهالله و برکاته
"غلامعلی حداد عادل" رئیس مجلس شورای اسلامی در پایان نطق نماینده کرمانشاه گفت: من از دوست عزیز و همکار محترم آقای اللهیاری انتظار نداشتم که بفرمایند مجلس عدد نداشت و جمعآوری کارتها به خاطر عدد بوده است. نه، مشکل جمعآوری کارتها یک مشکل فنی بوده. آن روز هم عدد داشتیم، ما با عدد شروع کردیم و نصاب خوبی هم داشتیم، تعداد کسانی هم که از مجلس خارج شدند خودتان شاهد بودید که به 10 نفر نمیرسید، حالا اگر 15 نفر هم بود باز برای خواندن گزارشهایی که منتهی به رأیگیری نمیشود، نصف بعلاوه یک داشتیم، یعنی 146 نفر قطعاً در مجلس بودند، 170 نفر در مجلس بودند. این را هم عرض کردم که بدانید بنده انشاءالله از آییننامه تخلف نمیکنم، چون در بعضی از روزنامهها هم دیدم این نسبت ناروا به مجلس داده شده بود.
عباسعلی اللهیاری بخشی از وقت 15 دقیقه ای نطق خود را به "سیدقباد مرتضوی فارسانی" و "امیدوار رضایی میرقائد" داد.