رییس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس با اشاره به مباحث سیاسی کشور از داشتن برنامه برای آینده خبر داد و گفت: خیلی از جاروجنجال‌ها و دعواهای سیاسی از مسیر اعتدال و عقلانیت خارج است.

به گزارش خبرگزاری خانه ملت به نقل از هفته نامه صدا؛ کاظم جلالی نماینده مردم شاهرود و میامی در مجلس در گفتگوی تفصیلی با ویژه نامه نوروزی هفته نامه «صدا» با اشاره به مباحث سیاسی کشور از داشتن برنامه برای آینده خبر داد و گفت: خیلی از جاروجنجال‌ها و دعواهای سیاسی از مسیر اعتدال و عقلانیت خارج است.
متن کامل مصاحبه رییس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی را در زیر می خوانید:
-     فکر می کنم خیلی طبیعی باشد که اولین سوال را درباره «حزب جدید» بپرسیم. برداشت ما این است که حداقل اگر بخواهیم سال 93 را بررسی کنیم، جریان و تشکیلات شما نسبت به سیاست داخلی موضع سکوت اختیار کرد. بالاخره یک طیفی مخالف دولت هستند و با تمام قدرت رسانه‌ای و ابزارهایی که دارد کار می‌کند، یک طیفی هم حامیان دولت و خود دولت هستند که وارد یک تقابلی شدند و ما در این نزاع هیچ جا رهروان را نمی‌بینیم. این نوع عملکرد شما دو ذهنیت ایجاد کرده؛ یکی اینکه می‌خواهید نگرش اعتدالی خود را حفظ کنید، ولی منتصب به همگرایی با این دولت نشوید تا جایگاهتان را در اصولگرایی حفظ کنید و در عین حال با تندروها نیز همراه نشوید، بهترین موضع را اعلام بی‌طرفی دانستید که عافیت‌اندیشانه‌ترین روش است. دومین برداشت این است که شما می‌خواهید کاری کنید، ولی میدانی در دستتان نیست، یعنی قدرت طیف شما در مجلس به عنوان اصلی‌ترین پایگاهش افول  کرده و تندروها میدان‌دار شدند و حالا دیگر مجبور هستید سکوت کنید تا یک روزی دوباره دور مجلس به دستتان بیفتد. شما این موضع سکوت را چطور تفسیر می کنید؟
من با بخشی از تحلیل شما موافق نیستم. چون از نظر من رهروان ساکت نیست. بحث چیز دیگری است. بحث این است که بقیه خیلی تریبون دارند و صدایشان هم انعکاس زیادی دارد وگرنه بنده به عنوان خدمتگزار دوستانم در فراکسیون، مصاحبه می‌کنم، صحبت می‌کنم، سایر دوستانم در فراکسیون مرتب موضع‌گیری می‌نمایند ولی چون تلاشمان این است که حرفها در قالب کارشناسی باشد و خیلی دنبال لمپن‌بازی نیستیم، خیلی هم پرطمطراق نمی‌شود. اتفاقا می‌خواهم بگویم که رسانه‌های ما بیشتر در داخل کشور به لمپن‌ها بها می‌دهند درکنار آن لمپن‌ها در داخل کشور خیلی صدایشان بلند است و رسانه هم دارند، اما بسیاری از آدم‌های عاقل، متین و دارای نظرات کارشناسی در داخل کشور صدایشان خیلی برجسته نمی‌شود اما در ساحت مجلس اینگونه نیست. به عنوان مثال بودجه امسال دولت بدون مساله تصویب شد در حالیکه بخشی در داخل مجلس اصلا نمی‌خواستند که بودجه تصویب بشود که این مسائل را شما نمی‌بینید. چون تریبون ها را رصد می‌کنید به تصمیمات نگاه نمی‌کنید. بودجه امسال دولت بدون مساله تصویب شد و رد نشد. این تصمیم نیست؟ این اتفاق نیست؟
-    سیاسی نیست؟
چرا. اتفاقا سیاسی است. ببینید چون ما فقط دنبال دعواها هستیم، همیشه دعواها را برجسته می‌کنیم، بیشتر نگاهمان این است که چه کسانی در این دعواها خیلی سروصدا دارند و جنگ می‌کنند. من این را خیلی قبول ندارم. اتفاقا بروید نگاه کنید، ببینید بودجه چند نفر مخالف داشت. آیا یک نگاه این نبود که کلیات دولت، بودجه نیاورد و برگردد به دولت؟!
-    این همیشه در این حد بوده  و همیشه لایحه بودجه مخالف دارد و همیشه هم به جز یک مورد در سال آخر احمدی نژاد، کلیات تصویب شده است.
نه این طور نیست. مثلا اگر همین بحث مطرح شده را در نظر بگیریم، سوال پیش می‌آید که در مسائل سیاسی چه چیزی می‌بینید؟ مثلا اینکه کسی هر روز بیاید پشت تریبون مجلس و صحبت می‌کند، شما به این چه می‌گویید؟ یعنی ما هم به عنوان فراکسیون، هر روز بیاییم قمه بکشیم و پرسروصدا دعوا کنیم؟ این روش مورد قبول ما نیست! از نظر شما فقط موضوع یک استیضاح سیاسی است؟ یعنی فقط استیضاح آقای فرجی‌دانا سیاسی است و باید همه تحلیل‌ها را بگذاریم روی استیضاح فرجی‌دانا که مثلا با چند رای نتیجه‌اش معلوم شد؟
-    بالاخره مهمترین و جدی‌ترین عرصه تقابل مجلس و دولت در سالی که گذشت همین رویداد بود. در واقع اگر می‌گویید کارهایی هست که رهروان برای حمایت از مشی دولت انجام داده و دیده نمی‌شود، تنها جایی که می‌شد اقدامی کنید که همه ببینند، همینجا بود که آنچه دیدیم، سکوت و بی‌طرفی بود.
خب، چرا از طرف دیگر به ماجرا نگاه نمی‌کنید که چطور شد آقای فانی که آنقدر استیضاحش غلیظ بود، تا الان استیضاح نشد! شما خبر دارید که من برای آقای فانی و استیضاح‌کنندگان جلسه گذاشتم و مفصل کار کردم . بدی ‌ما این است که اصلا صلاح نمی‌دانیم خیلی از اتفاقاتی که می‌افتد را عکس بیندازیم و رسانه‌ای کنیم. شما اینها را می‌دانید که خیلی از وزرا می‌توانستند در معرض استیضاح باشند چراکه نمایندگان مطالباتی داشتند که البته قابل حل بود و مسئله سیاسی پررنگی نبود، خب همین فراکسیون آمد وقت گذاشت و مسائل را حل و فصل کرد. حتی در استیضاح آقای فرجی دانا هم وضعیت به همین صورت بود؛ یعنی خیلی اتفاقات دیگری می‌توانست بیفتد که نیفتاد، ولی ما نمی‌آییم اینها را برجسته کنیم و بگوییم هر روز با این وزیر یا آن وزیر جلسه گذاشتیم یا استیضاح‌کنندگان را جمع کردیم و رفتیم با نمایندگان صحبت کردیم. رد شدن بودجه امسال از نظر شما سیاسی نیست،‌ ولی بحث داخل مجلس به صورت خیلی جدی سیاسی بود تا بودجه رد شود. شاید بعضی‌ها الان هم بگویند که اگر رد می‌شد بهتر بود.
 من این موضوع را بارها گفته‌ام که نمایندگان مجلس نهم از کم‌شانس‌ترین نمایندگان پس از انقلاب تا اکنون هستند. چراکه در دوره‌ای نماینده شدند که دولت با کمبود شدید اعتبارات مواجه است لذا ادامه اجرای پروژه‌های عمرانی متوقف شده در حالیکه نمایندگان باید جوابگوی مردم باشند، چون وقتی هر هفته نمایندگان به شهرستان‌هایشان می‌روند مردم از آنها درباره این مسائل و پیگیری‌ آنها سوال می‌کنند. حالا در این وضعیت، شما می خواهید تعامل بین دولت و مجلس را هم درست بکنید. نمایندگان می‌خواهند مردم را از دست ندهند و برای از دست ندادن مردم هم سوال می‌کنند، استیضاح می‌کنند تا این حرف‌ها را به مردم منتقل کنند و بگویند به دلیل آن اقدام یا آن پروژه‌ای که در شهرمان انجام نشده، از وزیر سوال کردیم و به او تذکر دادیم. حالا در این شرایط شما می‌خواهی مجلس را به گونه‌ای اداره کنی که مصالح کلان کشور هم قربانی نشود. دولت در زیر فشار سخت مسوولیت در مذاکرات هسته‌ای است، منابعش بسیار کاهش پیدا کرده است. خیلی از اتفاقات می‌توانست و می‌تواند در داخل مجلس بیفتد که رخ نمی‌دهد. اما اینکه برخی‌ها در داخل مجلس پرگو هستند یا تریبونشان زیاد باز می‌شود و یا تذکر زیاد می‌دهند، یا به هر حال به نوعی از تریبون مجلس استفاده می‌کنند، هست و چیزی نیست که ما آن را انکار کنیم، ولی معنایش این نیست که همه عمق و کف آرام مجلس هم همین گونه است. بلکه اینگونه نیست،  خیلی از کارها واقعا دارد با تدبیر و تعامل پیش می‌رود آن هم با دولتی که در برخی مختصات خودش ضعف‌هایی دارد. ما بارها گفتیم که نگاه کنید ببینید مثلا معاونین پارلمانی چقدر با نمایندگان همکاری دارند؟! یعنی بخش زیادی از نقاط ضعفی نسبت به تعامل با مجلس و دولت از آن طرف وجود دارد که ما حالا باید بیاییم آن نقاط ضعف را هم جبران بکنیم. ما این کارها را انجام می‌دهیم، نمونه اخیر آن را اگر بخواهم اشاره کنم همین استیضاح وزیر آموزش و پرورش بود. قبل از آن مباحثی حول آقای نعمت‌زاده بود، اینها مسائلی بود که فراکسیون دارد تلاش خودش را انجام می‌دهد. در بحث آقای فرجی‌دانا هم حالا دیگر به عقب برنگردیم، اما برای آن هم توجیه و صحبت دارم که اگر آقای فرجی دانا یک مقدار سریع‌تر تصمیم گرفته بود، به آنجا نمی‌رسید.
-    جالب است که مثلا آقای باهنر هم همین را می گوید که جلسه گذاشتم و می شد اتفاقاتی بیفتد.
هرکسی از دیدگاه خودش، نظرش را می‌گوید.
-    با همه این تفاسیری که شما می‌فرمایید، برای ما سخت است که بگوییم فراکسیون رهروان امروز همان وزن و و قوت سال 91 را دارد. ما می‌گوییم که شما فراکسیونتان در داخل مجلس دچار ریزش شده و افرادی که در قالب فراکسیون شما تعریف می‌شدند، الان کاملا مواضعشان به فراکسیون رقیب شما نزدیک شده و با آنچه که به عنوان نظر فراکسیون شما دانسته می شود فاصله زیاد پیدا کرده است.
خب ببینید! این موضوع جای بحث دارد. به شکل فراکسیونی ما ریزش نداشتیم ولی اینکه بگویید نظرات برخی از اعضا به دلیل بعضی از اتفاقات بیرون از مجلس ممکن است تغییر کرده باشد را قبول دارم. بالاخره اتفاقاتی در بیرون مجلس افتاد که  یک مقدار جبهه منتقدین دولت را در داخل مجلس تقویت کرد، ولی این‌ موارد رهاورد عملکرد ما نیست. من از قبل هم این را گفتم که بخشی‌ از این موضوع به تعاملات دولتی‌ها بر‌می‌گردد.
-     بحث ما حمایت از دولت نیست. در همین تقسیم‌بندی‌های داخل جناح اصولگرایی هم مواضع برخی از اعضای فراکسیون به رقبای اصولگرای فراکسیونتان نزدیک شده است.
نه. شما اشتباه می‌کنید. شما باید در صحن مجلس حضور داشته باشید تا این موضوع را عنوان کنید. الان شما معتقدید چه اتفاقی افتاده که این طور تحلیل می کنید؟
-    مثلا خارج از مجلس هم شاید خیلی‌ها بودند که مثلا نزدیک به شما تصور می‌شدند یا اینکه اگر قرار بود روزی رهروان به حزب تبدیل بشود، فکر می‌کردیم این افراد هم اعضای اصلی آن باشند.
مثلا؟!
-     شاید انتظار بود هم موتلفه‌ای‌ها به شما نزدیک باشند کما اینکه سال 84 هم اصلا یکی از کاندیداهای موتلفه، آقای لاریجانی است؛ یعنی راست سنتی را با راست تندرو یک مقدار جدا می‌کردیم و همیشه تفکیک قائل بودیم. الان می‌بینیم که آنها همه به همدیگر نزدیک شدند، تنها طیفی که یک مقدار نسبت به آن الان با احتیاط صحبت می‌کنند شما هستید. به نظر می‌رسد طیف اقلیت اصولگرایی شده‌اید.
خب یعنی این الان ضعف ما است؟
-     تا دو سال پیش اینطور نبود و این یعنی شما روند رو به رشد نداشته‌اید و شاید بتوان گفت حزبتان قبل از تولد دچار ریزش شده است.
توجه کنید که بحث وضعیت فراکسیون رهروان در داخل مجلس با گمانه‌زنی برای شرایط بعد از تاسیس حزب، دو بحث جدا است. من در مورد مجلس که سوالات شما را پاسخ دادم. اما اگر بخواهیم خارج از مجلس را بررسی کنیم وضعیت فرق دارد.
-     در مورد مجلس من فقط یک نکته را به عنوان مثال بگویم، در بحث 22 بهمن قم که دیگر مسئله دولت نیست. کسانی که درتحقیق و تفحص رفتند آنجا گزارش را تهیه کردند و آمدند خواندند و بعد همان موقع مصاحبه‌هایشان هست که می‌گویند مثلا حلقه پرتو عامل بوده و باید شدیدا با عوامل آن برخورد شود، همان کسانی که می‌گفتند برخی از نمایندگان مجلس مقدمات آن ماجرا را فراهم کرده بودند، الان کاملا همسو با همان نماینده‌ها و با همان حلقه صحبت می‌کنند.
ببینید! اینکه ضعف ما نیست. اتفاقا بعضی از دوستان در تحلیل دچار اختلاف تحلیل با ما هستند. اولا شما این را بدانید، در داخل مجلس ما حزب سیاسی نیستیم و حزب سیاسی نداریم. در داخل مجلس نماینده‌ها براساس برداشت خودشان حرکت می‌کنند. اتفاقاتی هم در بیرون مجلس رخ می‌دهد که برخی ها را به سمت دوستان دیگر پیش می‌برد، این اتفاقات را شما از تریبون‌ها می‌شنوید، ولی ما که در داخل مجلس هستیم زمزمه‌هایش را در گوش هم می‌شنویم. مثلا طرف می‌آید می‌گوید چرا به عنوان مثال ما باید برای این دولت هزینه بدهیم؟ فلان وزیر با من فلان برخورد را کرد، ولی اینکه نمی‌آید پشت تریبون این جمله را بگوید، طبعا در مواضع و موقعیت‌های سیاسی این نارضایتی خودش را نشان می‌دهد. اما در بیرون الان دو تا تحلیل وجود دارد؛ یک تحلیل این است که برخی از دوستان می‌گویند ما اصلاح طلب نیستیم و اصولگراییم. اصولگرایان هم الان در شرایطی قرار گرفتند که باید با همدیگر متحد باشیم. ولی یک تحلیل دیگری هم داریم به طوری که به عنوان طیف آقای دکتر لاریجانی، قائل هستیم که باید هویت خودمان را داشته باشیم. به عنوان مثال اصولگرایی بر یک اصولی مانند راستگویی و کارآمدی قرار دارد. معتقدیم نباید فقط به قدرت و ماندگاری خودمان در قدرت نگاه کنیم و قبیله‌گرایی راه بیندازیم. حرف‌های ما در گذشته هم همین بوده است. حالا اگر کسی امروز این حرف ما را قبول ندارد، ما که نباید تنبیه بشویم. شما باید بگویید ما همان حرف‌هایی را که در گذشته می‌زدیم، ‌امروز هم به همان حرف‌های خودمان وفادار مانده‌ایم. ما به دنبال این نیستیم که فربه بشویم و دنبال لشگرکشی هم نیستیم. ما به دنبال این هستیم که اصول مسیری عقلانیت و اعتدال را که  از 4-5 سال پیش آغاز کردیم برایش خیلی هزینه دادیم را حفظ کنیم و ادامه دهیم. الان هم همان حرف چند سال پیش را می‌زنیم؛ عقلانیت و اعتدال. اتفاقا دوستان دیگری که امروز با مشی اعتدالی کار می‌کنند، به ما منضم شده‌اند. هزینه‌ای که ما برای اعتدال پرداختیم با هزینه‌ای که دوستان امروز ما که در دولت هستند پرداختند، قابل قیاس نیست. فراکسیون رهروان ولایت بیشترین هزینه را برای اعتدال پرداخت کرده است. امروز همان مسیر ما مسیر مقبول در داخل جامعه شده است. به دوستان اصولگرای خودمان می‌گوییم که نباید دستپاچه شویم، بلکه آن مسیری را که مسیر عقلانی و صحیح و درست است را باید ادامه دهیم. حالا چه اقلیت باشیم چه اکثریت، این حرف و شعار ما است.
-    یعنی برای انتخاب مسیر آینده با سایر اصولگرایان اختلاف تحلیل دارید؟ این می‌تواند در ادامه راه شما را از اصولگرایانی که تحلیلتان را قبول ندارند در دو جناح مختلف قرار دهد؟
 سخن ما این است که اگر امروز بر سر ماندگاری خودمان در قدرت دعوا بکنیم، خیانت است. نباید بر سر ماندگاری خودمان در قدرت جنگ بکنیم. اگر نیروهای کارآمدتر و بهتری هستند که فردا می‌توانند مجلس بهتری را برای کشور ایجاد بکنند، حتما آنها باید وارد مجلس بشوند و همه هم باید کمک کنیم تا افراد کارآمد وارد مجلس شوند. ما آن نگاه قبیله‌ای و انحصارگرایانه و اینکه بهترین موجودات عالم خلقت فقط ما هستیم و از آسمان پایین افتاده‌ایم و همیشه تاریخ هم باید در قدرت باقی بمانیم را نگاه غلطی می‌دانیم. حالا بعضی از دوستان هم مطالبی را مطرح می‌کنند که مثلا ائتلاف کردن با تندروهایی که بالاخره از خود ما هستند از اینکه سراغ آدم‌های دیگر برویم، خیلی بهتر است. ما این حرف را خیلی قبول نداریم، می‌گوییم اگر یک کسی در داخل جریان ما دچار عیب و ایراد و ناکارآمدی بود، یا کس دیگری بود در جریان دیگری که بسیار متدین بود و در عین حال بسیار کارآمد بود، اگر قرار باشد ما بین این دو تا یکی را انتخاب کنیم، نباید نگاهمان نگاه جریانی و جناحی باشد. حالا اگر بخواهم به سوال شما جواب دهم می گویم: بله! درباره این نوع نگاه کردن به ماجرا، اختلاف وجود دارد.
-    این اختلافی است که مثل اختلاف بقیه اصولگرایان با تندروها، با چند جلسه نشست و برخاست حل شود یا این دو نگاه به هم نمی رسند؟
اینجا می‌رسیم به بحث وحدت! ما نگاهمان این است که وحدت خیلی امر پذیرفته‌شده و خوبی است، اما باید به اصول وحدت هم ملتزم باشیم. .من قبلا هم صحبت کردم و گفتم که وجود چند تشکل در داخل یک جریان سیاسی،  دلیل بر تفرق نیست. مسئله دیگری که باید در نظر داشته باشیم هم این است که ما معتقدیم کسانی که خصوصا در 8 سال گذشته هزینه‌های بسیار زیادی را به کشور تحمیل کردند،  باید مسئولیت آن هزینه‌ها را بپذیرند. بالاخره ما نمی‌توانیم از زیر بار مسوولیت خود فرار بکنیم و نکته سوم طرح این سوال است که آیا وحدت همیشه خوب است یا فقط بعضی وقت‌ها خوب است؟ و باید به شکل ابزاری به آن نگاه کنیم. روی این هم باید خیلی فکر کنیم. بالاخره سه سال پیش هم یک شخصیت بزرگی مثل آقای آیت‌الله مهدوی‌کنی برای وحدت آمدند. چرا بعضی از دوستان نیامدند؟ نکته چهارم این است که وحدت برای پیروزی است یا برای شکست است؟ اگر وحدت برای پیروزی است پس ما باید در درون خودمان آسیب‌شناسی کنیم و براساس آسیب‌شناسی پیش برویم. اینها حرف هایی است که ما داریم. حالا ما که نظر و عقیده‌مان این است، اگر شما می گویید اقلیت هستیم، می‌گویم اشکالی ندارد اقلیت باشیم! می‌گویید ریزش داریم، بسیار خوب ریزش داریم، ولی من فکر می کنم فارغ از برخی از سران و رئوس جریان‌های اصولگرا، بدنه اصولگرایی کشور یک بدنه عاقل و متدینی است و اتفاقا گفتمان ما بیشتر مورد پذیرش آنها است.
-    این طور که شما داشتید آدرس می‌دادید که اصولگرا از نظر شما یعنی چه، به نظرم رسید که این تعریف‌های شما، مثل اینکه فرد دنبال قبیله‌گرایی نباشد، دنبال منافع ملی باشد و ... از آقای ناطق نوری تا آقای خاتمی یا خیلی‌های دیگر، می توانند با تعریف شما اصولگرا تلقی شوند. اگر این برداشت من درست باشد، خیلی از کسانی که امروز در دایره اصولگرایی فعلی، غیر خودی محسوب می‌شوند، با معیارهای شما خودی محسوب می شوند و می‌توانید با آنها همسو و همگرا شوید.
به برداشت شما کاری ندارم. می‌خواهم بگویم که ما اولا دنبال اشخاص نرویم، چون وقتی دنبال اشخاص می‌رویم بلافاصله احتمال دارد که این و آن در ذهن خودشان نقادی‌هایی بکنند. من بحثم چیز دیگری است. بحث من ضرورت‌های امروز کشور برای اداره و همگرایی است. من می خواهم بگویم اصلاح‌طلب یا اصولگرا، اولویت اولش باید چه چیزی باشد!؟ آیا نباید اولویت اولش حفظ جمهوری اسلامی باشد؟! نباید اولویت بعدی‌اش حفظ کیان این کشور باشد؟! نباید اولویت سومش حل مشکلات مردم باشد؟! اگر رقابت سیاسی را اینگونه ببینیم، این رقابت سیاسی با رقابت قبیله‌گرایانه‌ای که امروز به آن مبتلا شده‌ایم فرق دارد. این نوع نگاه از اساس باید متحول شود.
-     با این نگاهی که شما دارید، احتمال اینکه مسیر سیاسی آینده شما و برخی کسانی که امروز در داخل جناحی که حالا شما به آن منتصب هستید، تعریف نمی‌شوند به یک مسیر مشترک برسد محتمل است. یعنی روی یک سری اشخاص، افراد و رویه‌ها اجماع بشود. اجماعی که حالا الزاما هم اعلام نمی‌شود، ولی کاملا مشخص است که هر دو دارند یک مسیر را می‌روند.
الان در داخل کشور عقلانیت مسیری است که مورد قبول و تایید مردم قرار گرفته و در حال طی شدن است. یک موضوعی را به عنوان مثال برایتان بیان می‌کنم. مثلا مذاکرات هسته‌ای؛ بالاخره دو نگاه در موردش وجود دارد. یک نگاه این است که ما باید الان مذاکره بکنیم و مذاکره هم باید در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت باشد و بعدش هم نتیجه می‌گیریم که خب  این تیم مذاکره‌کننده و دولت باید در مذاکرات تقویت بشوند که این نگاه ملی است.  یک نگاه دیگر این است که خب اگر الان آقای دکتر روحانی و دولت در امر مذاکرات برنده بشوند، پس ما کجای کار هستیم؟! ما می‌گوییم این نگاه، نگاه غلطی است. مثلا اگر برخی از اصلاح‌طلب‌های تندرو بیایند بگویند که ما برای آینده کشور یک پروژه داریم و در این پروژه مثلا آقای روحانی به درد ما نمی‌خورد و اگر الان آقای روحانی در مذاکرات پیروز شود خیلی به ضرر ماست و یا در مقابل یک سری از اصولگرایان هم بیایند بگویند اگر این امتیاز در کاسه آقای روحانی برود، چه اتفاقی خواهد افتاد!؟ ما می‌گوییم این نگاه‌ها، نگاه‌هایی است که ما را می‌تواند عقب براند.  در این بین اما نگاه ملی این است که حالا این آدم در جناح من تعریف می‌شود یا نمی‌شود آیا الان اهداف کلان کشور که اهداف اصلی است را پیگیری می کند یا نه!؟ اگر پیگیری می‌کند که الان باید حمایتش کنیم. چرا باید نگاه کنیم که این از قبیله و قماش ماست یا نیست، باید کمکش کنیم. این نگاه در داخل کشور هر چه تقویت بشود خوب است. آدم‌ها در خیلی جاها می‌توانند در این نگاه به اشتراکات زیادی برسند. مگر قرار است در همه امور با هم دعوا بکنیم؟
-     وقتی این اشتراکات حاصل شد، علی‌الاصول قابل پیش‌بینی است که بخشی از کسانی که امروز اصولگرا تعریف می‌شوند، از آن دایره مشترکی که ممکن است بخشی‌اش با همین خط موسوم به اعتدال و بخشی‌اش هم با برخی اصلاح‌طلب ها همراه باشد، بیرون خواهند ماند. این هم خیلی تعارفه‌گونه است که ما بخواهیم تشکل سیاسی راه بیندازیم و بگوییم هیچ چشم داشتی هم به قدرت نداریم و فی سبیل الله داریم می‌آییم  خدمت کنیم. بالاخره هر تشکلی، برنامه سیاسی می‌خواهد و در نهایت هم باید به دنبال رسیدن به بخشی از قدرت باشد. حالا در آن اجرای سیاست‌ها می‌خواهم بدانم که شما امتداد تکامل‌یافته همین مسیر شروع‌شده دولت آقای روحانی خواهید بود یا اینکه، در نهایت برنامه تان بازگشت به همین عقبه اصولگرایی است که حالا ممکن است طیف‌های تندی هم پشت آن باشند و لازم است که تکیه‌گاهتان باشند؟
ما امتداد مسیر تکامل‌یافته‌ای هستیم که خودمان آغاز کردیم و در ادامه مسیر، دولت آقای روحانی هم ایجاد شد. آن مسیری که ما آغاز کردیم الان 4-5 سال است که در جامعه بروز و ظهور پیدا کرده است. جریان ما از مجلس هشتم به نوعی کلید خورد و در مجلس نهم صف‌بندی‌ها کاملا آشکار شد. دنبال دعوا و جاروجنجال و صف‌بندی هم نیستیم. می‌گوییم این مسیر آغاز شد و دنبال تکامل این مسیر هستیم. الان که دولت آقای روحانی آمده، چون ملی نگاه می‌کنیم تمام توان و تلاشمان این است که این دولت بتواند موفق باشد. ما چون به جمهوری اسلامی هم عمیقا معتقدیم و وفادار هستیم، لذا قائل به این هستیم که باید به دولت کمک کرد. یک وقت می‌بینید دولتی است که خودش هم نمی‌خواهد به خودش کمک کند، یا سیاست‌هایش به گونه‌ای است که اصلا از نظر ما به شکل مبنایی مورد نقد است و قابل‌قبول نیست، آن یک بحث دیگری است. ولی اگر سیاست‌های دولتی در چارچوب سیاست‌های اصلی نظام تدوین شده باشد و در این چارچوب حرکت کند، حتما باید کمکش کنیم. اتفاقا می‌خواهم این را بگویم که دیگر این قالب های سنتی‌ که ما درست کردیم در آینده پاسخگو نخواهد بود. اینها دیگر تبدیل به قالب‌هایی شده‌اند که نزاع‌های سیاسی آنها کمتر رنگ و بویی از دغدغه‌های اصلی مردم وجود دارد. حزب سیاسی چه ما باشیم، چه دیگری باشد، به دنبال قدرت هستیم، اما خیلی‌ها فقط و فقط در این گردونه قدرت خودشان را می‌بینند. ما می‌گوییم باید روند به سمتی برود که دغدغه مردم، دغدغه اصلی جریانات سیاسی بشود. من به عنوان یک نماینده کف‌خیابانی و شهرستانی، دارم می‌بینم که از یک طرف مردم به لحاظ اقتصادی خیلی مشکل دارند و از آن طرف هم ایران پتانسیل‌های بسیاری دارد. در حالیکه این همه دعوای سیاسی هست و رسانه‌هایمان هم این دعوای سیاسی را برجسته می‌کنند، یک بار بیایند این را مطرح کنند و بگویند این جریانات مختلف سیاسی که ما در داخل کشور داریم، کدامشان برای اداره کشور برنامه دادند؟! بیایید یک‌بار از همین‌هایی که چه در مجلس و چه در خارج مجلس و دولت و یا هر جای دیگری خیلی سروصدا می‌کنند و آدم‌های پرطمطراقی هستند بپرسیم برنامه‌تان برای حل مشکلات کشور چیست؟ بالاخره ما می‌خواهیم که مجلس آینده مجلس متکامل‌تر باشد یا نه؟! خب اگر می‌خواهیم متکامل‌تر باشد، هر جریان سیاسی با هر برنامه‌ای که دارد صرفا به وارد کردن نیروهای خودش به داخل مجلس نیندیشد! اگر برویم روی این هدفگذاری کنیم شاید یک جاهایی مثل هم بیندیشیم، خب اشکالی ندارد، مثل هم بیندیشیم. قرار نیست بگوییم که در همه جا باید از دیگران تبری بجوییم. این نمی‌شود.
-    شما وقتی قرار است امتداد و تکامل مسیر اعتدالی باشید که معتقدید خودتان هم آغازکننده‌اش بودید، این یک لازمه دارد و آن هم این است که این اعتدالی که الان در راس کار است، به یک سرمنزل مقصودی برسد. چون شکست این مشی می‌تواند کلا پروژه حرکات اعتدالی را در ایران به بن‌بست ببرد.
قطعا همین طور است.
-     در این مسیر من خیلی نمی توانم به سیاست مهربانانه نگاه کنم و بگویم ما فقط برای منافع می‌رویم. اگر شما به فکر آینده سیاسی طیف و تفکر خودتان باشید، آیا عدّه و عُدّه ادامه مسیر اعتدال بعد از این دولت را دارید و همه آن چیزی که ما داریم از مخالفت می‌بینیم فقط سروصدا است؟ یا اینکه هنوز نیاز به یک نیرو و انرژی دیگری دارید که بگیرید تا برای آن روزی که می خواهید ادامه این مسیر باشید؟
درباره اینکه برای آینده سیاسی خود برنامه و هدف داریم، حتما همین طور است. اما درباره عدّه و عُدّه. اگر عدّه را به معنای افکار عمومی در نظر بگیریم، برداشت ما این است که بله، افکار عمومی این روش را قبول دارد. ما فکر می‌کنیم افکار عمومی دیگر از آدم های تند و افراطی و لمپن خسته شدند. این چیزی که امروز در افکار عمومی مطرح است، بالاخره آزردگی و خستگی از آدم‌ها و جریانات تند و افراطی است. همان آزردگی‌ که ما هم در درون خودمان داریم و از گذشته هم تقابل کردیم. اما به معنای عُدّه که ما رسانه داشته باشیم و به اصطلاح مراکز قدرتی داشته باشیم که ما را خیلی ساپورت و یاری بکنند، نه. از این جهت خلاء داریم.
-     اگر بخواهیم فعلا معیار را آخرین انتخابات یعنی سال 92 در نظر بگیریم، ما الان می‌توانیم بگوییم مثلا طرفدارهای آن کسی که 4 میلیون آورد، در هر شهری چه کسانی بودند. چون اینها مواضعشان خیلی شناخته شده است. اما همان چیزی که ابتدای مصاحبه گفتم، یعنی سکوت شما، باعث شده تا افراد نزدیک به شما را کمتر کسی در جامعه به این صفت که اعتدالی هستید یا متفاوت از بقیه اصولگرایان هستید بشناسند.
ببینید! آن را که شما باید قضاوت بکنید، اما من گفتم عدّه اگر به معنای افکار عمومی باشد ما فکر می کنیم از اقبال برخورداریم و جایگاه داریم . البته تفکرمان را می گویم و نه اشخاص را.
-    ما همچنان از موضع رهروان در مسائل سیاسی روز کشور که برای بخشی از جامعه مهم است، بی خبریم. درباره مطالبات بخشی از جامعه حرف می زنم که رای‌شان در تعیین سرنوشت انتخابات سال 92 تاثیر قابل توجه داشت. در این نقطه، رهروان خیلی سکوتش غلیظ است. این از همان عافیت‌اندیشی است.
مثل چه مواردی؟
-    مثلا آقای خاتمی اگر ممنوع‌التصویر می‌شود موضع خیلی‌ها معلوم است که چیست. استقبال می‌کنند و هورا می‌کشند و چند نفر مثل آقای مطهری هم هستند که می‌آیند انتقاد می‌کنند. در بحث‌های فرهنگی، سینما، بحث‌های دانشجویی و در مورد احزاب اصلاح‌طلب، خیلی از این موارد برای بخشی از بدنه اجتماعی همین دولت دغدغه است. اما در این مواضع از سوی طیف شما یک سکوت غلیظی را شاهدیم. از خود آقای لاریجانی و شما و ... افرادی که در رهروان ارشد هستند و مردم می‌گویند مثلا طیف آقای لاریجانی، اینها هستند. این سکوت به خاطر همان عافیت‌اندیشی است که من اول پرسیدم؟ بالاخره اگر الان موضع بگیرید یا بخشی از بدنه اجتماعی که برای آینده رویش حساب کرده اید را از دست می‌دهید یا در تیررس هجمه تندروهای خودتان قرار می‌گیرد.
ما قائل هستیم که خیلی از این دعواها و جاروجنجال‌ها از مسیر عقلانیت و اعتدال خارج است، از گذشته هم ما همین طوری بودیم. یعنی قائل بودیم که باید به مسائل اصلی کشور معطوف بشویم. اگر قرار بود که هم بیاییم یک طرف دعوا قرار بگیریم، می‌شویم همین. اینها که مسائل اصلی کشور نیست. کسانی که این مسائل را ایجاد می‌کنند و کسانی که می‌آیند و در این مسائل لشکرکشی می‌کنند، مسائل فرعی هستند. همان چیزی است که رهبری نظام بارها به آن اشاره کردند به اینکه مسائل اصلی کشور فرعی نشود و مسائل فرعی کشور اصلی نشود. متاسفانه رسانه‌های ما بیشتر علاقه‌مند به این بحث هستند. من مدت‌ها پیش بحثی را به عنوان لمپنیسم مطرح کردم. اینکه موضوعاتی که به قبیله گرایی و لشگر کشی نزدیکتر است تا سیاست ورزی، بیشتر مورد توجه رسانه ها قرار می گیرد هم نوعی گرایش به لمپنیسم است.
-     اگر ما اسم این موارد را بگذاریم حقوق شهروندی، آن وقت باز هم شما می‌گویید مساله اصلی نیست؟ یعنی از این منظر به قضیه نگاه نمی‌کنید که حداقل یک موضعی از سوی طیف ما، درباره این موارد اتخاذ شود تا مردم بدانند ما در این زمینه حرف و نظرمان چیست؟
شما که می‌دانید فراکسیون‌ها همیشه در مجلس به همین شکل بوده‌اند. نمی دانم چرا این دوره برای شما آنقدر علاقه‌مندی ایجاد کرده است! همیشه فراکسیون اکثریت در داخل مجلس، طیف هستند. حتی فراکسیون دوم خرداد که در مجلس ششم تشکیل شد، طیف بودند. مگر هر روز دعوای مجمع روحانیونی‌ها با مشارکتی‌ها نبود!؟
-    من منظورم نهادی است که می خواهد به حزب تبدیل بشود و جریان سیاسی بشود.
بحث حزب اصلا جداست.
-    من شما را به عنوان نماد این اعتدالی که می‌خواهد ادامه مسیر باشد می‌گویم.
 کل فراکسیون ما که نمی‌آید حزب بشود. ما گفتیم یک سرمایه اجتماعی به نام فراکسیون داریم، شاید بخشی از دوستانمان هم اصلا قبول نداشته باشند که حزب بشویم اما فراکسیون به معنای اینکه من رییس فراکسیون هستم بیایم و در همان امور اظهار نظر کنم این کار را نمی‌کنم. چراکه فراکسیون ما یک طیف است و ما می خواهیم این وحدت فراکسیونی را در داخل مجلس حفظ بکنیم، همان طور که شما اشاره کردید. مشابهت‌های تاریخی‌ آن را هم گفتم. همیشه فراکسیون‌های اکثریت در داخل مجلس، طیف هستند و در این میان اقلیت‌ها منضبط‌ تر و بهتر عمل می‌کنند. اصلا اگر به مجلس ششم هم نگاه کنید، اقلیت‌ها در آن از اکثریت‌ها منضبط‌‌تر بودند. دلیلش هم این بود که فرض کنید مثلا در فراکسیون اکثریت مجلس ششم، آقای میردامادی و مرحوم آقای بورقانی و آقای محمدرضا خاتمی و اینها بودند، از این طرف هم آقای محتشمی و آقای شیخ قدرت علیخانی و مثلا آقای کیان ارثی و این دوستان هم بودند. خب همیشه می‌دیدیم که بین اینها اختلاف‌ها خیلی زیاد است. پس خاصیت فراکسیون اکثریت همین است. شما نمی‌توانید از فراکسیون اکثریت توقع داشته باشید که در مورد همه حوادثی که در کشور اتفاق می‌افتد، فردا صبح یک بیانیه بدهد. چنین چیزی نیست. گفتم، یک وزیر در شهری وارد می‌شود، یک بی‌اعتنایی به یک نماینده می‌کند. موضع آن نماینده از فردا تغییر پیدا می‌کند. این خاصیت نمایندگی است. لذا ما نه به عنوان فراکسیون بلکه در آینده وقتی تشکلمان شکل بگیرد حتما در مواضع سیاسی موضع‌گیری می‌کنیم. این دو موضوع جدا از یکدیگر هستند. نمی‌شود از فراکسیون به عنوان یک طیف از جمعیتی که در داخل مجلس براساس اشتراکاتشان دور هم جمع شده‌اند، توقع داشته باشید در همه مسائل یک جور فکر کنند و موضع بگیرند. ما خیلی از موضوعات را در داخل مجلس داریم که دوستانمان با هم نظرات مختلفی می‌دهند. خصوصا الان که سیاست در داخل کشور خیلی سیال شده است. ولی تلاش خود را می‌کنیم تا روی موضوعاتی که منافع ملی روی آن است یک موضع داشته باشیم. مثلا در بحث هسته‌ای واقعا آقای دکتر لاریجانی نه تنها در فراکسیون ما، بلکه تلاش کرد مجلس را در یک موضع پشتیبانی از مذاکرات و گفت‌وگوهای هسته‌ای نگه دارد. البته حالا صداهای نقادانه‌ای هم وجود داشت، ولی بالاخره شما می بینید در مجلس، 90 نفر نماینده از وزیر خارجه سوال کردند و قاعدتا وقتی 90 نفر سوال می‌کنند،  وزیر خارجه نباید رای بیاورد اما آقای ظریف با رای بالایی از مجلس خارج می‌شود. معنی‌اش چیست؟ معنی‌ این است که روی این بخش کار شده است.  حالا در بخش‌های دیگری نه. وقتی می‌بینید ضعفی بر یک وزیر استیلا دارد، هر کاری هم انجام دهید خیلی نمی‌توانید در آن بخش تاثیرگذار باشید، لذا من فکر می‌کنم اگر از موضع فراکسیونی از من سوال کنید پاسخ خواهم داد که ما در خیلی از مسائل در موضع‌گیری مشکل داریم، اما اگر درباره آینده و زمانی که یک تشکل بشویم سوال کنید، حرف شما درست است چرا تشکل سیاسی نمی‌تواند نسبت به مسائلی که در حول و حوشش می‌گذرد بی‌تفاوت باشد.