به گزارش خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، احمد مازنی نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس "کتاب ۱۰ روز با داعش از درون حکومت اسلامی" نوشته یورگن تودن هوفر با ترجمه علی عبداللهی و زهرا معین الدینی را بهعنوان آخرین کتابی که به مطالعه نشسته معرفی کرد و با متفاوت و جذاب خواندن این اثر درخصوص آن و نویسنده آن بدین شرح توضیح داد؛
کتاب "۱۰ روز با داعش از درون حکومت اسلامی" شرح سفر جسورانه ۱۰ روزه یورگن تودن هوفر روزنامهنگار آلمانی به همراه پسرش و یکی دیگر از دوستان وی به قلمرو داعش است.
وی در فصلهای دهگانه این کتاب، مقدمات و ماجراهای پیش از سفر، شرح عینی 10 روز اقامت و نیز پایان سفرشان را به دقت بازگو میکند.
نویسنده کتاب، روزنامه نگار آلمانی است که میگوید برای قضاوت باید با دوطرف دعوا ارتباط برقرار کرد؛ از این رو در کنار گفتگو با شخصیتهایی چون بشار اسد کوشش فراوانی کرد تا با رهبران و سربازان داعش از نزدیک ارتباط برقرار کند و موفق میشود.
کار نویسنده بسیار سخت است و بدون انگیزه بالا غیرممکن بود، لذا چنین رویکردی میتواند برای اهالی رسانه در ایران الگوی خوبی باشد به شرط آن که هدف رسانهها به سمت حرفهای شدن باشد.
اگر ریشهها را شناسایی نکنیم روشهای موجود به خشکیدن ریشه تروریسم کمک نمیکند
همچنین نویسنده در این کتاب به ریشههای داعش و دلایل شکلگیری آن میپردازد که این هدف نیز میتواند برای سیاستمداران و فعالان اجتماعی و دینی آموزنده باشد. به نظر بنده اگر ریشهها را شناسایی نکنیم روشهای موجود به خشکیدن ریشه تروریسم کمک نمیکند بلکه برعکس کینهها را درونی میکند.
نکته دیگر برداشت نویسنده از اسلام است که میگوید بارها قرآن را مطالعه کرده و از این کتاب مقدس برداشتهای داعشگونه استنباط نمیشود.
"10 روز با داعش" عنوان یکی از معدود آثاری است که در این قالب نوشته و منتشر شده است. نویسنده آلمانی این کتاب تلاش دارد تا با استفاده از گفتوگو با جوانان آلمانی عضو این گروه و سپس با خانوادههای آنها، به واکاوی چرایی پیوستن آنها به داعش بپردازد. سؤالی که شاید ذهن بسیاری از مردم جهان را به خود مشغول داشته و با دیدن هر تصویر و فیلمی از این گروه به ذهن متبادر شود که واقعاً چرا انسانی در جهان حداقل به ظاهر متمدن امروز، چنین تصمیمی برای خود میگیرد؟
عینیتگرایی رویدادها بهحدی شگفتانگیز است که خواننده را میخکوب میکند
تودنهوفر به گواه این کتاب شناخت دقیقی از منطقه و نیز درک قابلتوجهی از دین مبین اسلام دارد، چنانکه در جایجای کتاب به آیات قرآن استناد میکند و به کمک آنها با داعشیها به بحث و جدل خطرناک میپردازد.
این کتاب نثری روان و ژورنالیستی دارد، ولی عینیتگرایی و ثبت دقیق رویدادها بهحدی شگفتانگیز است که خواننده را میخکوب و گاه نفس را در سینهاش حبس میکند، چنان که خواننده به راحتی میتواند در روند رویدادها مشارکت کند.
تودنهوفر، قلمی توانا و اطلاعاتی وسیع از منطقه دارد؛ ازاینرو کتابش مورد توجه محافل بیطرف قرار گرفته است. همین آوازه انصاف او بود که داعش را بر آن داشت به او اماننامه سفر به قلمرو دولت خود بدهند و او به همراه کسی که بعداً مشخص میشود همان «جان جهادی» است، به قلب حادثه بزند و نادانسته با قصاب معروف داعش در ویدئوهای سلاخی آنان، همراه باشد.
وی در جایی از کتاب مینویسد: «داعش در عراق از طرف مردم بیشتر پذیرفته شده، ولی گویا در رقّه اینطور نبود. اسد همچنان در مقایسه با داعش از حمایت بیشتری برخوردار است. بهنظرم اگر همین حالا انتخابات برگزار شود، اسد در رقه پیروز خواهد شد».
اهمیت دیگر این کتاب جستوجوی نویسنده برای یافتن خانوادههای جنگجویان داعشی در اروپا و بهویژه در آلمان است و نیز گفتوگو با آنان و سردرآوردن از پیشینه و چندوچون زندگی آنها پیش از گرویدنشان به این گروه مخوف است.
تودنهوفر روزنامه نگار منصفی است که منطقه و جهان اسلام را به خوبی می شناسد و افزون بر این پیشتر در سفرهای متعدد خود توانسته روایتهایی دست اول از کانونهای بحران و دست اندرکاران آن در سراسر جهان ارائه دهد.
این کتاب با مقالات تحلیلی در مورد نقش غرب و کشورهای عربی در شکلگیری داعش آغاز میشود و با زمینههای سفر نویسنده، پسرش و یک همراه دیگر ادامه مییابد. پس از آن متن شفاهی و کتبی چتهای اسکایپی آنها با اعضای داعش بهخصوص با اعضای خارجی آنها عینا میآید. در فصلهای بعد نویسنده با مادران و دوستان چند نفر از اعضای آلمانی داعش گفتگو می کند و به بررسی زمینه گرایش آنها به داعش می پردازد، سپس در طولانیترین بخش کتاب، نویسنده گزارش دست اولی از 10 روز اقامت خود در قلمرو داعش به دست می دهد که هم جذاب است، هم تکان دهنده و هم وحشتناک.
زبان گیرا و تازگی مشاهدات نویسنده و همراهانش جذابیت خاصی به کتاب داده است. نکته تکان دهنده کتاب آنجا آشکار میشود که نویسنده چند بار از خشم داعشیها و خطر حتمی مرگ به نحوی بسیار مدبرانه و گاهی کاملاً اتفاقی و شانسی، جان سالم به در می برد و پس از برگشت به آلمان و تحلیل ویدئوهای داعش و صدای "جان جهادی" هنگام قصابی گروگانها، در می یابد که یکی از کسانی که تمام این مدت نقاب زده و تحت عنوان محافظ سایه به سایه شان می آمده و راننده شان بوده، کسی نبوده جز همین جان جهادی، سلاخ معروف، که آنها یکبار کاملا اتفاقی نیمرخ بدون نقاب او را در یک لحظه دیده اند و او برآشفته شده و اگر آن امان نامه همراه مسافرها نمیبود چه بسا آنها را هم به سیاهه گردن زدگان خود می افزوده. است
پایان کتاب نیز حاوی نامهای است به بغدادی و خانواده های داعشی و سیاستمداران جهان.
گفتگویهای نویسنده با اعضای داعش، سرزدن به بیمارستان موصل، سرکشی از زندان، گفتگو با زندانیان، سرکشی از دادگاه موصل و نیز بازگویی چگونگی اعدام مخالفان و دیدگاههای داعشیها در این مورد و نیز شرح مشاهدات وی از انتشارات و کتابهای چاپ شده داعش در قلمروشان و نیز محتوای نشریات و… از نکات خواندنی کتاب است.
این کتاب که در ایران توسط توسط انتشارات کتاب کولهپشتی به چاپ رسیده، از زمان انتشار خود در اوایل سال جاری تاکنون در شمار پرفروشترین کتابهای فهرست آثار پرفروش اشپیگل و کتاب فروشیهای آلمانی است و هنوز هم فروش بالایی دارد و خوانده میشود./
پایان پیام