به گزارش خبرگزاری خانه ملت؛ دیروز طرح ممنوعیت استفاده از بازنشستگان در مجلس تصویب شد؛ طرحی که به منزله چراغ سبزی برای جوانان است تا بتوانند با جلوس بر کرسیهای مدیریتی به نوآوری و خلاقیت در مدیریت اجرایی کشور بپردازند. ممنوعیت استفاده از بازنشستگان مورد توجه اکثر مدیران است و از آن استقبال میکنند. در راستای تصویب طرح بازنشستگی مدیران موید حسینیصدر، نماینده سابق مجلس با «آرمان» به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
طرح ممنوعیت استفاده از بازنشستگان در دستگاههای اجرایی با رأی قاطع(190 رأی مثبت) نمایندگان مجلس به تصویب رسید. نظر شما درباره تصویب این طرح چیست و آیا این طرح در نهایت باعث چابکی و روی کار آمدن نیروهای جوان و خوشفکر به عرصه مدیریت کشور خواهد شد؟
حضور مدیران و چهرههایی که از ابتدای انقلاب در صحنه مدیریتی کشور حاضر بودند و هیچگاه پستهای خود را ترک نکردند، بلکه از پستی به پست دیگر کوچ کردند، باعث ایجاد تبعات منفی شده است. از جمله اینکه بخش زیادی از اقشار متخصص و تحصیلکرده تصور میکنند برای به دست گرفتن امور اجرایی باید حتما ارتباطات خاصی با افراد اعم از ارتباطات حزبی، جناحی و یا فامیلی داشته باشند. یا اینکه باید با سیاسیون و افراد خاصی قرابت داشته باشد. همین امر باعث شده است خلأهای زیادی در جامعه و عرصه مدیریت کشور پدید آید. مدیرانی هستند که از لحاظ ظاهری و گفتار و رفتار بسیار پخته و باتجربه شدهاند، ولی بهلحاظ مهارتها، نوآوری و ارتباط با متن جامعه حداقل دو دهه از جامعه نسل جوانتر عقب هستند. این یک واقعیت مسلم است که یک گسستگیای بین جوانان و مدیران پا به سن گذاشته ایجاد شده است. در چنین شرایطی جوانانی که دارای هوش کافی، تخصص و تحصیلات هستند فکر میکنند همیشه باید یک عنصر درجه دو تلقی شوند. اگر همین امروز عملکرد، هوش، تحصیلات، نوع تفکر مدیریتی و کارکردهای مدیران کشور را بررسی کنید ملاحظه میکنید که در 90 درصد مواقع، مدیریت آنها ناشی از هوش سرشار، خلاقیت و تخصص و... آنها نیست بلکه مسائل دیگری است! از این منظر تصویب این طرح با یک رأی قاطع و فراجناحی، پاسخ به خواست جامعه و مردم بود که به نمایندگان منتقل شد و آنها هم به ناچار مطالبه مردم را اجابت کردند.
به نظر میرسد این طرح دارای برخی ابهامات باشد، از جمله اینکه علاوه بر روسای قوا و اعضای شورای نگهبان و... وزرا، نمایندگان مجلس، معاونان رئیسجمهور و افراد خاصی مثل جانبازان بالای 50 درصد مجروحیت را شامل نمیشود که همین امر افکار عمومی را با پرسشهایی روبهرو کرده که آیا واقعا عزم جدی برای منع بهکارگیری بازنشستگان وجود دارد یا خیر؟
باید اشاره کنم که در کل تصویب این قانون یک حرکت رو به جلو محسوب میشود که انحصار مدیریتی را در کشور میشکند. اما فقط بهعنوان گام اول قابل قبول است. برای اینکه در موارد بسیاری این قانون هنوز نارسایی و نشتی دارد. این طرح شمولیت کافی و کاملی ندارد به این علت که مثلا اگر کسی جانباز بالای 50 درصد است علی القاعده نمیتواند کار مدیریتی سطح بالا را انجام دارد. برخی مسئولیتها نیاز به تکاپو و فعالیت و جنب و جوش زیادی دارد و لازم است افراد سلامت جسمی کافی برای آن مسئولیت را داشته باشند. نگاه کنید به ائمه جمعه محترم کشور که در هر جا و هر شهری امام جمعهای تغییر کرده است، امام جمعه جدید هم جوانتر بوده و هم بهتر عمل کرده است. همین امر باید به مسئولیتهای دیگر هم تسری پیدا کند. یا در بند دوم قانون آمده است که مدیران بازنشسته میتوانند پاره وقت و ساعتی در مناصبی حضور داشته باشند که این هم یک ایراد است، از نوع همان روزنهها و نشتیها. به نظرم این هم باید محدود باشد و سقفی برای آن تعیین شود. به لطف خدا اکثر مدیران ما از هر جناحی که باشند، متمول هستند که دیگر نیازی به کار کردن یا مدیریت ساعتی نیاز ندارند! اما این گونه پستها جذابیتهایی دارد که مدیران به آنها جذب میشوند که ماندگار باشند. بنابراین این قانون نیاز به اصلاح و دقت بیشتری دارد و اگر قرار است مدیر بازنشستهای به صورت ساعتی کار کند فقط به عنوان مشاور یا مسئول یک پروژه کوچک به کار گرفته شود و برای این همکاری هم سقف زمانی یکی دو ساله در نظر گرفته شود. بنابراین در گام اول طرح یک طرح خوب و مفیدی است.
در شرایط حاضر و دنیای امروز اصولا مدیران باید دارای چه شرایط و ویژگیهایی باشند تا بتوانند برای کشور ثمربخش بوده و نسبت به نیازها و مطالبات امروز جامعه خدمترسانی کنند؟
آن چه که لازم به تاکید است، شرایط جمهوری اسلامی ایران پس از چهل سال نیازمند مدیران تکنوکرات و نوگراست. فضای فعلی مدیریتی اجازه تکنوکراتیک بودن را نمیدهد. یعنی هر طیفی و هر جناحی دوستان و منسوبان خود را بهکار میگیرد. مثلا مدیری از شهرداری به یک وزارتخانه تخصصی منتقل میشود و او هم دوستان و آشنایان خود را با خود به آنجا میبرد و به کار میگیرد. این یعنی اینکه ما به تکنوکراسی و علم روز و روشهای مدیریتی مدرن اعتقادی نداریم. در برخی وزارتخانههای تخصصی یا مثلا سازمان حفاظت محیط زیست، معاونان و یا مشاورانی منصوب میشوند که فاقد تجربه، تخصص و تحصیلات مرتبط هستند و نسبت به آن حوزه علم و آگاهی کافی را ندارد. روزآمد بودن، هوشمندی و چالاکی مدیر هم اصلا مورد توجه قرار نمیگیرد و فقط به خاطر قرابت فامیلی یا دوستی مناصبی را در اختیار میگیرند. امیدوارم دولت در شرایط امروز که اوضاع سختی بر کشور حاکم است، رفتارها و عملکردها را آسیب شناسی کند و در اصلاح آنها گام بردارد. این نکته هم مدنظر قرار بگیرد که فضا برای سلایق مختلف در عرصه مدیریتی باز شود و عمدتا بر تکنوکراتیک و بهروز بودن افراد تاکید شود و اشخاص شرایط و ویژگیهای عمومی یک پست مدیریتی را داشته باشند و خیلی در فضاهای بسته و غیرقابل نفوذ کارها به انجام نرسد. مدیران ارشد و مدیران سطوح پایینتر کشور، در هر دستگاهی بدانند که وقتی مدیری به واسطه 30 سال مدیریت مدرک دکترا هم گرفته است یا به صورت از راه دور از یک کشور همسایه مدرکی برای خود دست و پا کرده و مدرک خریداری میکند، هیچگاه یک مدیر بهروز و نوآور و خلاق نخواهد شد. ولی آن شخص بازیهای سیاسی را به خوبی بلد خواهد بود و در جریانات سیاسی میتواند راه خود را به سمت پیشرفت ادامه دهد. اگر میخواهیم در همین بازیهای سیاسی بمانیم، همین فرمان را ادامه دهیم، ولی اگر دنبال تحول هستیم باید به جوانانی که دارای دانش و تخصص کافی هستند میدان داده بشود./
پایان پیام