کتابخانه ایران‌شناسی مجلس دومین ‌گزارشی که در اثبات مالکیت ایران بر جزایر تنب‌ کوچک و تنب بزرگ با استناد به منابع مکتوب تاریخی پرداخته، به بخشی از دایره المعارف بزرگ اسلامی در این خصوص اشاره کی‌کند که: «پس از نصب پرچم ایران برفراز جزیره ایرانی ابوموسی، شیخ شارجه در این جزیرۀ متعلق به ایران، اقدام به استخراج خاک سرخ و فروش آن به انگلیسی‌ها کرد و چون با مخالفت دولت وقت ایران روبرو نشد، به تدریج ادعای اراضی کرد.»

سفر در تاریخ ایران: خاک سرخ جزیرۀ ابوموسایِ ایران

به گزارش خبرگزاری خانه ملت، کتابخانه ایران‌شناسی مجلس شورای اسلامی، منابع ارزشمندی در حوزه ایران‌شناسی در اختیار دارد و با توجه به مسائل پیش آمده در خصوص ادعای مالکیت جزایر سه گانه تنب‌کوچک و بزرگ و ابوموسی، بر آن شده تا با بررسی قدیمی‌ترین منابع خود، این ادعای غیر علمی را رد کند.

در این خصوص، مطلبی با عنوان «تنب بزرگ و کوچک ایران از نگاه سیّاحان و مأموران بریتانیایی قرن نوزدهم» روزهای قبل در خبرگزاری خانه ملت منتشر شد که در آن به بررسی تعلق این جزیزه به ایران به اذعان سیّاحان انگلیسی در دوران قاجار، پرداخته شده بود.

در ادامه و در گزارش حاضر نیز اشاره شده که بررسی منابع موجود در کتابخانه ایرانشناسی مجلس درخصوص جزیره ابوموسی نشان می‌دهد: با توجه به اطلاعات تاریخی موجود و قدمت پنج هزار سالۀ کشور ایران و جزایرش، در مقایسه با تاریخ تشکیل امارات متحده عربی و سکونت‌گاه‌های ایرانی سواحل جنوبی خلیج فارس، حقوق تاریخی ایران در موضوع جزایر سه‌گانه، به وضوح قابل ملاحظه و اثبات است.

براساس کتب تاریخی موجود در کتابخانه ایرانشناسی مجلس شورای اسلامی، نام جزیره ابوموسی (بوموسی) ممکن است مانند نام‌های ایرانیِ باباکوهی، باباطر و امثال آن باشد که در خلیج فارس و سواحل آن هم بی‌سابقه نیست؛ همچون باسعیدو و بابا حسنی و ...، شاید نام این جزیره نیز باباموسی بوده است.

«بابا» در اصطلاح دوران صفویه و بازمانده از دوران تیموری و سلجوقیان است که به اقطاب و مرشدان و زاهدان اطلاق می‌شده و معمولا زاهدانی که گوشهای را برای عبادت و انزوا اختیار میکرده‌اند «بابا» یا «بو» می‌نامیده‌اند. جزیره ابوموسی در منطقه مجمع الجزایری قرار دارد که همگی آن‌ها از دیرباز در قلمرو دولت ایران بوده‌اند. در اواخر قرن نوزدهم پس از ورود نیروی دریایی و اعمال سیاسی انگلیس به خلیج فارس به بهانه طرد دزدان دریایی و منع برده‌فروشی و حفظ امنیت هندوستان، نیروی دریایی انگلیس، مانع عملیات مأموران حکومت فارس در جزیره ابوموسی گردید، با این وجود خود انگلستان هم در همین ایام روی نقشه‌های ترسیمی دریائی و نقشه خطوط «خطوط محدودیت» و امثال آن به مالکیت ایران بر این جزیره صحه تنفیذ و تأیید گذاشت (اقتداری، 1357، 48-49).

براساس این گزارش در کتاب «جزیره ابوموسی و جزایر تنب بزرگ و کوچکِ» ایرج افشار، سه مورد از دلایل و اسناد مهم مربوط به حقانیت ایران بر مالکیت و حاکمیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک آمده است:

«1. در تمام نقشه‌های جغرافیایی که از گذشته‌های بسیار دور و حتی سده‌های اخیر در جهان، به ویژه نقشه جامعی که از سوی دولت شوروی سابق طبع و توزیع شده است، جزیرههای تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به رنگ ایران ترسیم گردیده و بعضی از نقشه‌هایی که از طرف کشورهای مختلف به چاپ رسیده است، علاوه بر رنگ کشور ایران، نام ایرانی هم کنار آن نقش بسته است؛

2. فاصله جزایر تنب از ساحل ایران از30 کیلومتر تجاوز نمی‌کند، درحالی که فاصله بین این جزیره‌ها با راس الخیمه 70 کیلومتر یعنی بیش از دوبرابر است؛

3. اسناد و مدارک متقن در وزارت امورخارجه انگلستان از چندین سال پیش، یعنی از زمانی که ایران قدرت پیدا کرد و در مقام حفظ حقوق خود برآمد، موجود است که به ضمیمه این اسناد، اعتراض دائم ایران نسبت به اشغال این جزیره از سوی انگلستان و تقاضای استرداد آن در مدت طولانی به عمل آمده است» (افشار سیستانی، 1371، 114-116).

این گزارش همچنین اشاره می‌کند: «جان مکدونالد کینیر»، مأمور بریتانیایی اوایل قرن نوزدهم، همزمان با حکومت فتحعلی شاه قاجار در ایران، که در سال 1810م. به منظور آگاهی حکومت بریتانیا از موقعیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران، به ایران سفر کرد و دیده‌ها و شنیده‌های خود را در کتابی با عنوان «خاطره‌ای جغرافیایی از امپراطوری ایران» منتشر کرد؛ راجع به موقعیت جزیره ابوموسی می نویسد: «[ابوموسی] در یازده لیگیW,N,N 4/3 شرقی در عرض جغرافیایی 54/25 شمالی است. خالی از سکنه است، حدود پنج مایل طول و چهار مایل عرض دارد.» (کینیر، 1395، 21). کینیر در سفرنامه خود راجع به سایر جزایر ایرانی خلیج فارس، همچون تنب بزرگ و کوچک و موقعیت جغرافیایی آنها نیز مطالبی در سفرنامه خود ثبت و ضبط کرده است.

براساس گزارش کتابخانه ایرانشناسی مجلس شورای اسلامی در تأیید مالکیت ایران بر جزیره ابوموسی، در کتاب «بحرین و مسائل خلیج فارس» نوشته آقای قائم مقامی هم آمده است که: «در سال 1304ق. مصادف با 1265ش. و 1887م. (همزمان با پادشاهی ناصرالدین شاه در ایران)، حاجی محمد مهدی ملک التجار بوشهری به حکومت لنگه منصوب شد. او با کمک حاجی احمد خان کبابی (معروف به سرتیپ احمدخان) حکمران بندرعباس و شیخ زائدبن خلیفه، شیخ بندر بوظبی، حکومت جواسم را از بندر لنگه و جزایر تابع آن برانداخته و دست دخالت آنها را از آن نواحی کوتاه ساخته. پس از این واقعه، حاجی محمدمهدی ملک التجار، پرچم ایران را بر فراز بنادر لنگه، چارک، و جزایر ابوموسی و سیری برافراشت» (1341، 123-121). در دایره المعارف بزرگ اسلامی آمده: «پس از این اتفاق، یعنی نصب پرچم ایران برفراز جزیره ایرانی ابوموسی، شیخ شارجه در این جزیرۀ متعلق به ایران، اقدام به استخراج خاک سرخ و فروش آن به انگلیسی‌ها کرد و چون با مخالفت دولت وقت ایران روبرو نشد، به تدریج ادعای اراضی کرد» (ج.6، ص. 300). ماجرای خاک سرخ جزیرۀ ابوموسی در سفرنامۀ سرپرسی کاکس، مامور انگلیسی مستقر در خلیج فارسِ ایران، در دوره مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه قاجار، بدین شکل مطرح شده که: «در این جزیره (ابوموسی)، معدن خاک سرخ و یا اکسید آهن قرمز، ماده‌ای بسیار اساسی که برای ساخت رنگ قرمز که در رنگ آمیزی قسمت های زیرآبی کشتی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، وجود دارد. این ماده مانند سایر مواد کانی دیگر که در خلیج فارس یافت می‌شود، از نظر رنگ دارای کیفیتی ویژه است. در ژوئن 1906م.، مطابق 1284 ش. (یعنی 19 سال پس از نصب پرچم ایران بر روی جزیره ابوموسی توسط ملک التجار)، شرکت وانکهاوس آلمانی، قراردادی چهار ساله امضا کرد که طی آن تمامی اکسید قرمزی که در ابوموسی استخراج می‌گردد، خریداری کند.

کاکس انگلیسی در اوت 1907 م. از این رویداد با اطلاع گشت و آن را به عنوان نقض قراردادی برشمرد که بر اساس آن شیخ شارجه و سایر «شیوخ متصالح» متعهد شده بودند» (کاکس، 1380، 82-83). اگرچه این قرارداد با کارشکنی انگلیسی‌ها باطل شد. در کتاب «حاکمیت بر جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در روند سیاست خارجی ایران»، فعالیت انگلیسی‌ها در استخراج سنگ آهنِ و خاک سرخ ابوموسی تأیید شده و آمده: «انگلیسی‌ها از معادن عمدۀ جزیره از جمله کانسارهای ذخایر خاک سرخ، معادن سنگ لاشه و آهن و خاک سرج ابوموسی بهره برداری کامل کرده‌اند» (طبرسا، 1387، 49). بدین ترتیب انگلیسی‌هایی که به بهانه طرد دزدان دریایی از جزایر خلیج فارس، مانع حضور حکام و مأموران ایرانی در جزایر ایرانی شده بودند، به خاک سرخ ارزشمند ابوموسی دسترسی پیدا کرده بودند.

نهایتاً بحث جزایر سه‌گانه در سال 1350ش./1971م. با موافقتنامه‌ای رسمی میان ایران و شیوخ شارجه و رأس الخیمه و با نظارت انگلستان- به عنوان مهم‌ترین عامل بروز مسئله جزایر سه گانه- در طول نیمه اول سده بیستم، به پایان رسید؛ اما بعد از انقلاب اسلامی، دولت امارات متحده عربی، تحت فشار غرب، ادعاهای واهی خود را درباره مالکیت این جزایر مطرح کرد (عرب اسماعیلی، قاسمیان، 1395، 15-13).

 براساس این گزارش از مستندات مکتوب و با توجه به اطلاعات تاریخی موجود و قدمت پنج هزار سالۀ کشور ایران و جزایرش، در مقایسه با تاریخ تشکیل امارات متحده عربی و سکونت‌گاه‌های ایرانی سواحل جنوبی خلیج فارس، حقوق تاریخی ایران در موضوع جزایر سه‌گانه، به وضوح قابل ملاحظه و اثبات است.

منابع

افشار سیستانی، ایرج. (1374). جزیره بوموسی و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک: شامل اوضاع طبیعی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی. تهران: وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات.

اقتداری، احمد. (1357). سرگذشت تاریخی چهار جزیره در خلیج فارس. نشریه یغما، سال سی و یکم، شماره 1، صص. 46-49.

حیدری، آزاده. (1402). نمایه نامه تحلیلی موضوعی سفرنامه های ترجمه شده سیاحان انگلیسی درباره ایران (3ج.). تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.

دایره المعارف بزرگ اسلامی. (1367- ). زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.

طبرسا، نقی. (1387). حاکمیت بر جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در روند سیاست خارجی ایران. تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی.

عرب اسماعیلی، محمود؛ قاسمیان، سلمان. (1395). جزایر سه گانه ایرانی: پیشینه تاریخی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک. تهران: کانون اندیشه جوان.

قائم مقامی، جهانگیر. (1341). بحرین و مسائل خلیج فارس. تهران: طهوری.

کینیر، جان مکدونالد. (1396). خاطره‌ای جغرافیایی از امپراطوری ایران. ترجمه شهرزاد رضایی مقدم. تهران: پژواک خرد پارسیان.

گریوز، فیلیپ. (1380). ماموریت سرپرسی کاکس در حوزه خلیج فارس و ایران. ترجمه حسن زنگنه. تهران: نشر به دید./

پایان پیام

آخرین اخبار