به گزارش خبرنگار خانه ملت؛ کمال حسینپور در صحن علنی امروز ( چهارشنبه، 20 فرودین ماه) مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود با درود و صلوات بر پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی(ص) و گرامیداشت یاد شهیدان گرانقدر و امام راحل و آرزوی طول عمر با عزت و سلامتی برای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای، گفت: ریاست محترم جمهور، نمایندگان ملت و مسئولان اجرایی کشور، اگر مرز برای کشور یک فرصت است؛ چرا سهم سه شهرستان پیرانشهر، سردشت و میرآباد از آن همه فرصت و درآمد مرزی تنها جنگ و بمباران و ناامنی بوده است؟ چرا ما شریک اقتصادی مرز نیستیم؟ سردشت تنها شهر قربانی سلاحهای شیمیایی در تاریخ معاصر است؛ شهری که هنوز صدای خردل در دهههای ریههای پیرمردانش میپیچد، شهری که هزاران شهید و جانباز شیمیایی داد، شهری که هنوز درد میکشد اما دیده نمیشود؛ پیرانشهر و میرآباد گورستان بینام مدافعانی است که با دستان خالی از خاک این سرزمین دفاع کردند.
نماینده مردم پیرانشهر و سردشت در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: مردم ما هم در جبهه سنگر ساختهاند و هم در خانه صبر کردند و هم در گورستان برای فرزندانشان سنگ قبر گذاشتند؛ اما امروز سهمشان از مرز تجارت نیست تحمل است، سوال اینجاست چرا آتش، جنگ و بوی خردل برای ما باشد، اما نان مرز برای دیگران! چرا از این مرز میلیاردها تومان درآمد نصیب کشور میشود، اما نه نانی از آن سر سفره مردم پبرانشهر، سردشت و میرآباد میرسد، نه درمانی برای ریههای سوخته آنها و نه جادهای در شأن آنها و نه مدرسه ایمن در شان فرزندانشان؛ مگر این خاک سهم ما نیست؟ مگر این مرز مرز ما نیست؟ پس چرا هزینهها برای ماست اما درآمدها از آن دیگران؟ در چند سال اخیر پدیده مهاجرت جوانان از پیرانشهر، سردشت و میرآباد به بحران انسانی و اجتماعی تبدیل شده است.
عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی در مجلس شورای اسلامی با انتقاد مجدد از مهاجرت جوانان، ادامه داد: این مهاجرت تصمیمی آگاهانه برای رشد نبود؛ فریادی بی صدا بود از فقر، بیکاری و انسداد فرصتها؛ روستای بیتوش سردشت تنها یکی از دهها روستایی است که قربانی بی توجهی و تصمیمات غلط شده است، روستایی که صدها جوان آن طی سالهای اخیر به دلیل بیکاری، محرومیت و بستن معیشت مرزنشینی ناچار به ترک خانه و خاک شدند؛ امروز خانههای بیتوش چراغ ندارند نه به خاطر کمبود برق بلکه به خاطر نبود فرزند! جوانان ما رفتند نه برای تجربه جهان که برای فرار از تحقیر و بیکاری، برای گریز از ناتوانی در تامین نان و شرمندگی مقابل پدر، مادر، همسر و فرزند اما چرا رفتند؟ شغل بود، کار بود، مرز بود اما ما شغل را از او گرفتیم؛ کار را از او گرفتیم، چون مرز را از او گرفتیم و راهی جز مهاجرت پیش پای او نگذاشتیم.
کمال پور با انتقاد از تعطیلی مرزها، اظهار داشت: مرزنشینی برای ما تنها یک واژه نیست ریشه و هویت و شغل آبا و اجدادی است که قرنها نان دهها هزار نفر را تامین میکرد؛ شغل مشروع تاریخی مردم منطقه یعنی تجارت مرزنشینی با تصمیمات ناعادلانه و نابرابری تعطیل شد، مرز بسته شد معیشت قطع شد اما هیچ چیزی برای جایگزینی ارائه نشد.
نماینده مردم در مجلس دوازدهم تاکید کرد: آیا کسی در دولت صدای پدر سردشتی را شنید که تابوت فرزندش را از سرمای سیبری تحویل گرفت؟ آیا صدای مادری که جسد جوان خود را از آبهای مدیترانه صدا زد به گوش تصمیمگیران رسیده است؟ اینها فقط مرگ جسم نیست، مرگ امید است، مرگ تعلق است، مرگ آینده، اینها نه آواره بلکه قربانی هستند قربانی سیاستهای غلط تصمیم گیران و سوال اینجاست، اگر تجارت مرزنشینی در برخی از مرزهای کشور با سازوکار مشخص فعال است، چرا در پیرانشهر، سردشت و میرآباد همان تجارت ممنوع تلقی میشود، آیا قانون در این سرزمین تابع موقعیت جغرافیا است یا تابع نگاه تبعیض آمیز و سیاسی است.
وی در ادامه افزود: از همه دردناکتر اینکه چگونه ممکن است صدها نفر از اهالی عود در سایر مرزهای کشور بتوانند به تجارت مرزنشینی مشغول باشند، اما در مرز زادگاه خود یعنی سردشت از همین حق محروم بمانند، این راز و تبعیض را چه میتوان نامید؟ تبعیضی که با ذات مقدس نظام منافات دارد، ما راهکار میدهیم درخواست بودجه نمیکنیم.
این نماینده مجلس ادامه داد: بازگرداندن تجارت خُرد مرزنشینی با ضوابط مشخص تحت نظارت دولت راه نجات این منطقه است نه اعتبار میخواهد، نه وام، نه ردیف بودجه، فقط تصمیم، اراده و انصاف میخواهد، مرزی که میتواند یکی از فرصتهای بیبدیل برای دور زدن تحریمهای ظالمانه باشد.
نماینده مردم پیرانشهر، یادآور شد: امروز اقتصاد کشور در شرایطی است که دیگر نمیتوان با واژههای کلی از آن عبور کرد، معیشت مردم در فشار شدید تورم، رکود و نوسانات افسارگسیخته بوده و غیر قابل تحمل شده است، قیمتها هر روز تغییر میکند و قدرت خرید مردم روز به روز کاهش مییابد، تورم با شیب تندی پیش میرود اما سیاست جبران همچنان در پیچ تصمیم گیری ها گرفتار مانده است، حقوق فرهنگیان، کارگران و کارمندان با واقعیت بازار همخوانی و تناسب ندارد، پاداش پایان خدمت فرهنگیان ماهها و حتی سال ها به تاخیر میافتد در حالی که عزت بازنشستگی باید در اولویت باشد نه موضوعی فراموش شده در میان تعهدات انباشته دولت.
وی اظهار داشت: مستاجران در سال با ترس تمدید اظهارنامه مواجه هستند نه از تغییر محل زندگی، بلکه از بیم از دست دادن آن، افزایش افسار گسیخته نرخ اجاره امروز یکی از کابوس های واقعی خانوادههای کم درآمد است، بیکاری همچنان یکی از مهمترین عوامل نارضایتی جوانان است و ساماندهی کارکنان دولت که میتوانست گامی در جهت عدالت اداری و اقتصادی باشد در عمل به وعدهای بی سرانجام تبدیل شده است.
این نماینده مردم در مجلس دوازدهم در ادامه تصریح کرد: نظام بانکی کشور امروز نه تنها از وظایف اجتماعی خود فاصله گرفته بلکه در حوزه حمایت از تولید عملاً در خلاف جهت حرکت میکند، وام ازدواج به جای آنکه تسهیلگر ازدواج جوانان باشد به مانعی تاخیر آمیز تبدیل شده است، ضامنهای سختگیرانه فرایندهای طاقت فرسا و بروکراسی بانکی زوج های جوان را پیش از شروع زندگی به تجربه بن بست و دلسردی میکشاند، وام فرزندآوری که باید محرک رشد جمعیت باشد، امروز خود باعث عامل تردید و پشیمانی خانوادهها شده است، سیاست تشویقی وقتی با فقر و بدهی همراه شود، دیگر کارکرد تشویق ندارد، بلکه عملاً به زیان اعتماد عمومی است.
حسینپور خاطرنشان کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۴ شعار سرمایه گذاری برای تولید را نه به عنوان آرمان بلکه به عنوان یک نقشه راه مطرح کرد، اما سوال اینجاست؛ بانکها و نهادهای اقتصادی چه نسبتی با این راهبرد دارند؟ آیا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد حتی یک برنامه عملیاتی برای تحقق این شعار ارائه دادهاند؟ تبریز در توزیع خدمات بانکی جلوه ای آشکار از ناکارآمدی عدالت اقتصادی است، در شهرستانهای برخوردار شعب بانکی پشت سر هم صف کشیدند اما در عودلاجان ما مردم برای ابتدایی ترین خدمات بانکی باید چندین کیلومتر را به پیمایند ،آن هم با این جاده های مرگ./
پایان پیام