به گزارش خبرگزاری خانه ملت، حجت الاسلام والمسلمین علی نهاوندی رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس در سخنانی با موضوع سیاستهای مطلوب مقابله با اخبار جعلی در فضای مجازی؛ مبتنی بر تجربه جنگ ۱۲ روزه، گفت: اگر در زمان جنگ یک قرارگاهی وجود داشت، میتوانست با تعیین راهبردها، تحلیل افکار و داده کاوی و رصد هوش مصنوعی در فضای مجازی، روایت ملی را همسو، یکپارچه و مدیریت عملیات نرم رسانهای را هدفمند و در شرایط بحرانی، واکنش سریع، منسجم و مبتنی بر دادههای واقعی داشته باشیم.
وی با بیان اینکه در حوزهی سیاستگذاری رسانهای، نیازمند یک بازتعریف جدی هستیم؛ اظهار داشت: جنگ ۱۲ روزه نشان داد که نباید با قواعد دوران صلح، وارد میدان جنگ رسانهای شویم، بلکه در دوران بحران، اصل برحفظ انسجام روانی جامعه، صیانت از روایت ملی و هماهنگی نهادیو نه صرفاً اطلاعرسانی آزاد و پراکنده است و برای تحقق این امر، باید یک چارچوب قانونی جامع تدوین شود که وظایف و اختیارات هر نهاد، رسانه، و پلتفرم را در وضعیت بحران مشخص کند.
لزوم قانون جامع مقابله با اخبار جعلی
نهاوندی با بیان اینکه قوانین ما درباره اخبار جعلی پراکنده و بعضاً ناکارآمد هستند، تصریح کرد: نیازمند قانونی هستیم که بهصورت شفاف و نظاممند، حدود مسئولیت پلتفرمها، تولیدکنندگان محتوا و کاربران را تعیین کند.
وی «الزام سکوهای نشر به حذف فوری اخبار جعلی تأییدشده»، «تعریف دقیق از "خبر جعلی" در زمینههای امنیتی، نظامی و اجتماعی»، «پیشبینی سازوکارهای جبرانی و مسئولیت مدنی برای آسیبهای ناشی از خبر جعلی» و «تشکیل یک نهاد تخصصی برای رصد، تحلیل و پیشگیری از گسترش شایعات در سطح ملی» را از الزامات این قانون دانست و ادامه داد: باید میان سیاستگذاری رسانهای، پدافند غیرعامل و امنیت ملی، پل حقوقی و ساختاری مستحکمی برقرار شود.
تعامل رسانه با نهادهای علمی و دانشگاهی
نهاوندی با بیان اینکه برای مقابله مؤثر با اخبار جعلی، رسانه باید از ظرفیت دانشگاهها و مراکز پژوهشی استفاده کند، تصریح کرد: دانشگاه میتواند با ارائه مدلهای علمی تحلیل داده، الگوریتمهای شناسایی شایعه و مطالعه رفتار کاربران، به رسانهها قدرت پیشبینی بدهد؛ در واقع، بدون دانش میانرشتهایِ ارتباطات، روانشناسی اجتماعی و علم داده، نمیتوان در میدان جنگ شناختی موفق شد.
وی ادامه داد: در دوران جدید که هوش مصنوعی در تولید و پخش خبر جعلی نقشآفرین شده است، همکاری رسانه و دانشگاه، یک انتخاب نیست بلکه ضرورت است.
اعتماد عمومی، بزرگترین سرمایهی رسانه در زمان بحران است
استاد حوزه و دانشگاه همچنین با اشاره به اینکه اعتماد عمومی، بزرگترین سرمایهی رسانه در زمان بحران است، گفت: وقتی مردم به رسانه رسمی بیاعتماد شوند، حتی خبر درست نیز برایشان قانعکننده نخواهد بود، بنابراین، یکی از وظایف اساسی سیاستگذاران، احیای اعتماد عمومی از طریق شفافیت مدیریت شده است؛ این به معنای پنهانکاری و افشای هیجانی نیست. اطلاعرسانی باید بهگونهای انجام شود که مردم احساس کنند نظام رسانهای کشور بهموقع، دقیق و مسئولانه عمل میکند.
نتایج جنگهای آینده با ادراک و روایت تعیین میشوند
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با تاکید بر اینکه جنگهای آینده دیگر با تانک و موشک تعیین نمیشوند، بلکه با ادراک و روایت تعیین میشوند، گفت: دشمن امروز بهدنبال تسخیر خاک نیست، بلکه بهدنبال تسخیر ذهن است، در چنین شرایطی، رسانه بهعنوان خط مقدم ادراک عمومی، باید به اندازه نیروهای نظام جدی گرفته شود.
قانونگذاری، آموزش رسانهای و پدافند غیرعامل سه پایهی اصلی دفاع شناختی هستند
نهاوندی در ادامه تصریح کرد: اگر نتوانیم روایت خود را تثبیت کنیم، حتی پیروزی میدانی نیز بهعنوان شکست در اذهان عمومی بازنمایی خواهد شد، بنابراین، رسانه باید بهعنوان بخشی از ساختار دفاع ملی تعریف شود؛ نه صرفاً یک نهاد فرهنگی یا تبلیغاتی و جنگ ۱۲ روزه به ما یاد داد که اخبار جعلی فقط بخشی از مسئله است؛ مدیریت اخبار درست نیز به همان اندازه اهمیت دارد.
وی با تاکید بر اینکه رسانه بدون فرماندهی و هماهنگی، به سادگی ابزار دشمن میشود، گفت: قانونگذاری، آموزش رسانهای و پدافند غیرعامل سه پایهی اصلی دفاع شناختی هستند. اعتماد عمومی را مهمترین سلاح و سپر یک ملت در برابر جنگ رسانهای است، بنابراین، آینده امنیت ملی ما در گرو آمادگی رسانهای، انسجام روایی و هوشمندی در مواجهه با اخبار جعلی است.
اخبار جعلی یک پدیدهی جهانی است
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با بیان اینکه پدیده اخبار جعلی یک پدیده جهانی است و اختصاصی به دین، مذهب یا فرهنگ خاصی ندارد، ادامه داد: این مسئله، بهویژه با ظهور فناوریهای نوین و تحولات مربوط به جنگ شناختی وجنگ نرم در جهان، به ابزاری برای تصاحب قدرت نرم تبدیل شده است؛ بنابراین، لازم است ما نیز در تحلیلها و سیاستگذاریهای خود، این بُعد جهانی را مدنظر داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه فراتر از اخبار جعلی؛ اهمیت اخبار واقعی در میدان جنگ مهم است، گفت: بررسی اخبار جعلی در جنگ ۱۲ روزه گرچه مهم است، اما همهی مسئله را شامل نمیشود، چرا که در همان جنگ، بسیاری از آسیبهایی که ما متحمل شدیم، ناشی از اخبار غیرجعلی بود؛ یعنی اطلاعات صحیح و مستندی که دشمن با بهرهگیری از آنها توانست مدلهای عملیاتی و ضربه زننده طراحی کند.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس ادامه داد: در شرایط جنگی، علاوه بر شناسایی اخبار جعلی، باید بر نحوهی مدیریت و انتشار اخبار صحیح نیز تمرکز داشت؛ چرا که هر دو نوع خبر، نقش تعیینکنندهای در شکلدهی میدان رسانهای و روانی دارند.
ضرورت تنظیم نوع خبر در شرایط جنگی
نهاوندی با بیان اینکه شرایط جنگی، نوع تنظیم و محافظت از خبر را دیکته میکند، تصریح کرد: بهطور معمول ما بر شفافیت و صحت اطلاعات برای آگاهیبخشی افکار عمومی تأکید داریم؛ اما در شرایط جنگ نرم یا جنگ نظامی، این قاعده همیشه به نفع ما عمل نمیکند. به فرض مثال؛ زمانی که دشمن قرارگاه رسانهای یا مرکز انتشار خبر ما را مورد حمله قرار میدهد، تأکید بر این حمله و بازنمایی آن در رسانهها، نه تنها مفید نیست بلکه موجب تضعیف روحیهی داخلی میشود. در چنین موقعیتی، راهبرد رسانهای باید برحفظ انسجام روانی جامعه استوار باشد، نه صرفاً بر بازنمایی واقعیتهای تلخ.
ضعف در نفوذ رسانهای و بازتاب جهانی
وی ادامه داد: یکی از مهمترین مشکلات ما در جریان جنگ ۱۲ روزه، ضعف شدید در حوزه نفوذ رسانهای خارجی بود، اخباری که با صحت و دقت تولید و منتشر میکردیم، بازتاب جهانی نداشت و رسانههای بینالمللی ما را بهعنوان منبع معتبر تلقی نمیکردند، در نتیجه، محتوای رسانهای خارجی گاه به داخل کشور بازتاب داده میشد، در حالی که ما خود، توانایی شکلدهی به روایت جهانی را نداشتیم. این وضعیت باعث شد که انحصار تولید و نشر خبرعملاً از دست ما خارج شود.
نهاوندی در ادامه خاطرنشان کرد: هم خبر جعلی و هم خبر واقعی باید در میدان جنگ رسانهای تحت نوعی مهندسی و طراحی خاص قرار گیرند؛ مهندسی که متأسفانه در سپهر رسانهای کشور ما در آن مقطع وجود نداشت.
ضرورت ساماندهی سکوهای نشر و مقابله ساختاری
وی ادامه داد: در همان بازهی زمانی جنگ، دولت لایحهای برای تشدید مسئولیت پلتفرمها و کاربران در برابر اخبار نادرست ارائه کرده بود، اما واقعیت این است که سکوهای انتشار ما از ساماندهی دقیق و قاعدهمند برخوردار نبودند و بخش قابلتوجهی از محتوای خلاف واقع از طریق حسابهای جعلی، رباتها و سامانههای خودکار منتشر میشد، یا از سوی چهرههای مشهور و سلبریتیها بازنشر می شود. در شرایط بحرانی و جنگی، سکوها باید مانیفست و قواعد مشخصی برای عملکرد خود داشته باشند، اما چنین سازوکاری در آن زمان وجود نداشت و همین امر، به تهدیدی امنیتی تبدیل شد.
نبود تقسیم مسئولیت و قرارگاه رسانهای
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس در ادامه افزود: در زمان جنگ، همانطور که در میدان نظامی هر بخش وظیفهای خاص دارد، در میدان رسانهای نیز باید مسئولیتها بهطور دقیق تقسیم شود، اما ما چنین تقسیم کاری نداشتیم. سکوهای مختلف، بهصورت آتش به اختیار عمل میکردند و در نتیجه، انسجام خبری از بین رفت.
وی یادآورشد: در نتیجه، در شرایط جنگی نه در سطح بینالمللی و نه در سطح داخلی آمادگی کافی وجود نداشت و حتی گاهی انتشار اخبار متناقض، موجب تشدید بیاعتمادی شد.
نقش رسانهها در هدایت یا تبعیت از افکار عمومی
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: در جریان جنگ ۱۲ روزه، برخلاف انتظار، رسانهها تابع افکار عمومی شدند، نه هدایتگر آن، به بیان دیگر، رسانهها به جای آنکه نقش جهتدهی و هدایت افکار جامعه را ایفا کنند، تحتتأثیر جو عمومی و احساسات جمعی قرار گرفتند.
نهاوندی خاطرنشان کرد: در آن مقطع، تمام اقشار جامعه از مذهبی و غیرمذهبی تا جناحهای مختلف سیاسی، در یک تقابل جدی با دشمن مشترک متحد شدند، این وحدت مردمی پدیدهی مثبتی بود، اما از منظر حرفهای، نشان داد که رسانهها مدیریت میدان را از دست دادهاند و صرفاً بازتابدهندهی واکنشهای اجتماعی بودند، نه ساماندهندهی آنها.
ضرورت سیاستگذاری رسانهای در شرایط بحران
نهاوندی بیان داشت: در چنین شرایطی، نقش نهادهای حاکمیتی و غیردولتی در سیاستگذاری رسانهای بسیار مهم است، رسانهها، پلتفرمهای نشر، درگاههای انتشار محتوا و کاربران فعال فضای مجازی باید بر اساس قواعد و دستورالعملهای مشخص عمل کنند.
وی این قواعد را شامل مواردی مانند هماهنگی اطلاعاتی میان رسانهها، ارتباط مستمر میان مراکز اطلاعرسانی رسمی، اصلاح سریع اخبار جعلی یا حذف آنها توسط سایر سکوها و وجود ضمانتهای قانونی برای جلوگیری از انتشار اخبار خلاف واقع می باشد، در واقع، باید میان قوهی قضاییه و نهادهای ناظر رسانهای، سازوکاری برای رصد مستمر فضای مجازی و واکنش فوری نسبت به محتوای مخرب شکل گیرد.
اهمیت منابع خبری معتبر و آمادهسازی پیش از بحران
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با اشاره به اینکه در دوران بحران، یکی دیگر از محورهای مهم، شناسایی و تأیید منابع خبری معتبر پیش از بروز بحران است، گفت: در شرایط اضطراری یا جنگی، باید بدانیم کدام رسانهها و کانالها از پیش، اعتماد عمومی را کسب کردهاند و میتوانند مرجع خبر باشند. ابلاغیهها و اطلاعیههای رسانهای باید از قبل آماده و ساختارهای انتشار محتوا در زمان بحران تعریفشده باشند تا در لحظهی وقوع رویداد، آشفتگی خبری رخ ندهد.
مسئولیتپذیری سکوها و ضرورت فرماندهی رسانهای
وی یادآورشد: سکوهای نشر محتوا باید در زمان بحران هویت رسانهای و مسئولیتپذیری جمعی داشته باشند، همانگونه که در میدان جنگ، فرمانده دستور شلیک یا توقف میدهد، در جنگ رسانهای نیز باید سلسلهمراتب فرماندهی وجود داشته باشد. رسانهای که بدون هماهنگی اقدام به انتشار خبر کند، حتی اگر خبرش درست باشد، ممکن است موجب اختلال در نظم اطلاعاتی شود، متأسفانه در جنگ ۱۲ روزه، چنین فرماندهی واحدی وجود نداشت. نتیجه آن شد که برخی رسانهها اطلاعات را بدون توجه به دستورالعملها منتشر کردند و بهجای همافزایی، باعث سردرگمی و تضعیف اعتماد عمومی شدند.
پیامدهای نبود آمادگی رسانهای
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با بیان اینکه ما در آن مقطع، نه در حوزه داخلی و نه در بخش بینالملل، آمادگی کافی برای مدیریت رسانهای بحران نداشتیم، یاداور شد: اقدامات قضایی و نظارتی نیز اغلب دیرهنگام بودند و اثر فوری نداشتند. در واقع، ما برای شرایطی مانند جنگ ۱۲ روزه، قرارگاه رسانهای منسجم، دستورالعمل هماهنگ انتشار خبر و سیاستگذاری پیشدستانه نداشتیم، به همین دلیل، در مقایسه با دشمن، میتوان گفت که ما دچار نوعی شکست رسانهای نسبی شدیم؛ اگرچه از نظر روحی و مردمی، وحدت و مقاومت داخلی مانع فروپاشی رسانه ای شد.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس همچنین ادامه داد: در جنگ ۱۲ روزه، یکی از ضعفهای اساسی ما در انتخاب کلیدواژهها و ادبیات رسانهای بود، برای نمونه ما حتی عنوانی بومی برای این نبرد نداشتیم و همان واژهی «جنگ ۱۲ روزه» را که نخستینبار ترامپ استفاده کرده بود، به کار بردیم.
وی در ادامه اظهار داشت: این در حالی است که در دوران دفاع مقدس، خودمان عنوان «دفاع مقدس» را انتخاب کردیم و این انتخاب، بار معنایی و هویتی ویژهای داشت، در مقابل، دشمن در جنگ اخیر توانست با انتخاب کلیدواژهها، انحصار منبع پیام و روایت میدانی را در اختیار بگیرد.
شوک روانی و واکنش رسانهای ناکافی
وی یادآور شد: یکی از مهمترین رخدادهای جنگ، شوک روانی ناشی از دقت و احاطهی اطلاعاتی دشمن بود؛ بهویژه پس از هدف قرار گرفتن فرماندهان، در چنین شرایطی، جامعه دچار شوک شد و رسانهها باید برای مدیریت این شوک وارد میدان میشدند، اما بسیاری از رسانهها نمیدانستند چه بگویند، چقدر بگویند و با چه ادبیاتی سخن بگویند. همین سردرگمی موجب شد فضای عمومی مملو ازگمانهزنی، شایعات و تحلیلهای غیررسمی شود؛ از فرضیهی نفوذ گرفته تا ردیابی از طریق تلفن همراه یا هوش مصنوعی، این اتفاقات نشان داد که ما فاقد سازوکار روشن برای بازسازی اعتماد عمومی پس از شوک رسانهای هستیم.
وی در ادامه تصریح کرد: با وجود تمام این چالشها، یکی از نکات مثبت این بود که ساختار نظامی کشور توانست در مدتزمان بسیار کوتاهی خود را بازسازی کند، این بازسازی، روحیهی ملی را احیا کرد و مانع از فروپاشی ذهنی جامعه شد، در واقع، اگر عملیات پاسخ به دشمن بیش از ۷۲ ساعت به تأخیر میافتاد، جامعه دچار فروپاشی فکری میشد؛ اما اقدام سریع نظامی، تثبیت روانی و انسجام درونی جامعه را بههمراه داشت.
پدافند غیرعامل رسانهای و ضرورت تمرکز ساختاری در بحران
نهاوندی با بیان اینکه پس از مهار شوک روانی جامعه، وارد پدافند غیرعامل رسانهای خواهیم شد، تاکید کرد: در این مرحله، باید ساختارها و نهادهای رسانهای بهگونهای عمل کنند که بدون نیاز به اقدام نظامی یا فیزیکی، بتوانند ضربهی اطلاعاتی دشمن را خنثی کنند، اما متأسفانه چنین ساختاری در کشور ما هنوز بهصورت نهادمند شکل نگرفته است.
وی پدافند غیرعامل رسانهای را به معنای مقابله با تهدیدات شناختی و اطلاعاتی دشمن از طریق مدیریت محتوایی، اطلاعرسانی هوشمند، و واکنش سریع رسانهای دانست و گفت: این مفهوم شامل چند محور "ایجاد نظام هشدار زود هنگام رسانهای برای شناسایی خبر جعلی"، "طراحی ساختار هماهنگ انتشار اطلاعات در بحرانها"، "آموزش رسانهها برای مواجهه با عملیات روانی" و" تولید محتواهای جایگزین برای خنثیسازی شایعات" است و در واقع، پدافند رسانهای، نوعی سپر اطلاعاتیاست که در شرایط جنگ شناختی، از فروپاشی ذهنی جامعه جلوگیری میکند.
ضرورت تمرکزگرایی در دوران بحران
وی در شرایط بحران، تمرکزگرایی را یک الزام دانست و گفت: نمیتوانیم اجازه دهیم هر رسانه، پلتفرم یا کاربر، بدون هماهنگی تصمیم بگیرد چه چیزی را منتشر کند و چه چیزی را نه، در چنین وضعیتی، باید یک قرارگاه واحد رسانهای وجود داشته باشد که تصمیم نهایی را در خصوص چه گفتن، چگونه گفتن و چه زمانی گفتن اتخاذ کند.
نهاوندی در ادامه خاطرنشان کرد: در جنگ ۱۲ روزه، نبود این تمرکز باعث شد برخی رسانهها اخبار را با سرعت زیاد اما بدون دقت منتشر کنند، در حالی که رسانههای رسمی منتظر تأیید یا هماهنگی بودند. این تضاد سرعت و دقت، موجب شد بخشی از جامعه به رسانههای غیر رسمی اعتماد بیشتری پیدا کند؛ مسئلهای که پیامدهای جدی داشت.
تجربه دشمن در جنگ رسانهای
وی با اشاره به اینکه دشمن در جنگ ۱۲ روزه برعکس ما عمل کرد، گفت: آنها دارای قرارگاه واحد رسانهای، سخنگوی واحد و پیام واحد بودند، حتی اگر چندین شبکه خبری از کشورهای مختلف خبر را منتشر میکردند، روایت اصلی کاملاً هماهنگ بود. بهعبارت دیگر، دشمن از اصل «وحدت روایت» تبعیت میکرد، در حالی که ما گرفتار «تعدد روایت» شده بودیم، این مسئله نشان داد که در جنگهای جدید، قدرت روایت همانقدر اهمیت دارد که قدرت موشک یا سامانه دفاعی، روایت اگر از دست برود، ذهن جامعه تسخیر میشود؛ حتی پیش از آنکه خاک یا تجهیزات تسخیر شوند.
نقش نهادهای حاکمیتی در سازماندهی روایت
وی ادامه داد: در چنین شرایطی، نهادهای حاکمیتی باید سه نقش کلیدی «راهبری کلان روایت ملی»، «تضمین دسترسی به منابع معتبر و هماهنگ» و «نظارت بر وحدت لحن و ادبیات رسانهای» ایفا کنند، البته این به معنای سانسور یا حذف آزادی رسانه نیست، بلکه به معنای مدیریت عقلانی جریان اطلاعرسانی در زمان بحران است.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: پس از عبور از فاز بحرانی، رسانه باید نقشی فعال در بازسازی اعتماد عمومی ایفا کند، جامعه پس از بحران، نیازمند آرامش روانی، تحلیلهای واقعگرایانه و امید اجتماعی است، اگر رسانهها در این مرحله صرفاً به بازتاب اخبار بپردازند و نقشی در بازسازی ذهنی جامعه نداشته باشند، فضای عمومی همچنان متزلزل باقی میماند. توصیه میشود در سیاستگذاریهای آینده، برای مرحلهی پسابحران رسانهای نیز برنامهریزی جداگانه انجام شود، مرحلهای که در آن، هدف اصلی ترمیم ذهن جامعه و بازگرداندن اعتماد به روایت رسمی است.
رسانه، خط مقدم جنگ شناختی
وی رسانهها را خط مقدم نبرد شناختی دانست و گفت: در این میدان، هر پست، هر تصویر، هر کلیدواژه، حکم یک گلوله یا موشک روانی را دارد، به همین دلیل، همانگونه که نیروهای نظامی پیش از عملیات رزمی آموزش میبینند، خبرنگاران، مدیران رسانه و حتی کاربران فعال نیز باید آموزشهای لازم برای حضور در میدان جنگ شناختی را ببینند. متأسفانه در زمان جنگ ۱۲ روزه، ما چنین آموزشهایی را بهصورت نظاممند نداشتیم؛ و بسیاری از واکنشهای رسانهای، غریزی، پراکنده و فاقد چارچوب حرفهای بود. /
پایان پیام
نظر شما